۱۳۹۱ آبان ۲۱, یکشنبه

هیچی رو ول نمی کنیم


همه دستا رو هوا

با صدای بلند بخونیم

از اعماق محله فرو دست من
تا روستای دور افتاده ی تو
همه جا یک واقعیت
همه جا خورش طغیان
دنیا هیچ جایی برای ما نداشت
بدرد هیچ کاری نمی خوریم
توی قصر بدنیا نیامدیم
از کارت بانکی بابا نمی خوریم
بی خانمان؛ بیکار کارگر
دهقان، مهاجر بی کارت هویت
خواستن از هم جدامون کنن
و باید گفت که به مُرادشون رسیدن
تا وقتی هر کدوم از ما سنگ خودشو به سینه زد
سیستم اونا رونق داشت
اما بالاخره یه روز باید بیدار می شدیم
و بالا دستی ها رو پایین می کشیدیم
هیچی رو ول نمی کنیم

برای مون از برابر گفتن
و ما مثل احمقها باورشون کردیم
از کلمه " دموکراسی" خنده م میگیره
اگه دموکراسی در کار بود لابد ما هم خبردار میشدیم
در برابر قانون بازار
برگه ی رای ما چه ارزشی داره
مسخره ست هموطنای عزیزم
اما ما حسابی به گا رفتیم
در برابر فروش ایرباس
حقوق بشر چند منه؟
در نهایت فقط قاعده یی کلی وجود دارد
خودفروشی بیشتر برای فروش بیشتر
جمهوری روسپی شده
توی پیاده روی ها دیکتانورا
دیگه حرفای قشنگشون خریدار نداره
حاکمان ما دورغگو هستن
ما هیچی رو ول نمی کنیم
حرف زدن از صلح و برابری
خیلی پوچ و ابلهانه ست
وقتی بی خانمانها روی سنگ فرش خیابونها جون میدن
وقتی مهاجران غیرقانونی رو بیرون میکنن
وقتی یک تکه نون برای پرولتاریا پرتاب میشه
فقط برای آروم کردن اوناست
تا مبادا یقه کارفرمای میلیونرو بگیرن
آخه ارزش اونا برای جامعه ما بیشتر از این حرفهاست!!!!
از ثروتمندا و قدرتمندا
یک جور عجیبی محافظت میشه
حرفی توش نیست که اونا
حتی می تونن با رئیس جمهور دوست بشن
رفقای عزیز" رای دهندگان" عزیر
شهروندان عزیز مصرف کننده
زنگ بیداری بصدا درآمده
وقتش رسیده که کنتورها رو به صفر برگردونیم
تا مبارزه هست امید هست
زندگی هست، مبارزه هست
تا مبارزه می کنیم یعنی سر پائیم
تا سر پاییم ، وا نمیدیم
تو رگامون میل شدید پیروزی جاریه
حالا میدونی چرا مبارزه می کنیم
آرمان ما خیلی فراتر از یک رویاست
جهانی دیگر! راهی جز این نداریم
هی چی    رو
 ول نمی کنیم

                                                     


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر