۱۴۰۱ دی ۶, سه‌شنبه

صبا راهی - بدون تیتر

 

بدون تیتر

 

استقلال و دموکراسی انتخابات آزاد پدیده هایی هستند که امپریالیستها به ویژه قلدرترین آنها امپریالیسم آمریکا حتی تحمل شنیدن انرا ندارند. آنها میخواهند کشورهای جهان سوم و چهارم و پنجم تحت سلطه شان باشد. اگر انتحاباتی از طرف مردم صورت گیرد آنرا معمولا بصورت کودتا توسط مزدوران خود بهم زده و دست نشانده خود را جایگزین میکنند. آخرین نمونه آن انتخابات در پرو بود که کاستیلو منتخب کارگران و زحمتکشان را توسط معاونش برکنار و راهی زندان کرد. و قلدری بیشتر امپریالیسم آمریکا اینکه وقتی کاستیلو از مکزیک درخواست پناهندگی کرد و مکزیک درخواست او را پذیرفت و حتی تیمی برای همراهی کاستیلو به پرو فرستاد امریکا مخالفت کرد! خب آیا به راستی دشمن اصلی امپریالیسم آمریکا نیست؟ چرا هست...

همه میدانیم که زلینسکی اوکراینی بارها اعلام کرده که میخواهد کشورش مستقل باشد. آمریکا نه تنها استخوانهایش را در اسید نریخت ( جنایتی که با پاتریس لومامبا مرتکب شدند) بلکه همین چند روز پیش رلینسگی "قهرمان" کشور در حال جنگش را ول میکند و خود را به کاخ سفید میرساند و در روز روشن هیجده بلیارد دلار آمریکا نقد دریافت میکند تا ضرف "استقلال" اوکراین کند. هیجده بلیارد دلار پول نقد هم بخاطر چشم و ابروی زلینسکی و استقلال طلبی اش بوده..

وقتی جنگ در اوکراین شروع شد رژیم اشغالگر صهیونیستی اسراییل پیامی همدردی به زلینسکی فرستاد که در ان اشغال اوکراین توسط روسیه را محکوم کرده بود! واقعا دنیا را یک مشت جانی آدم کُش نمیگردانند؟

همین رژیم صهیونیستی وقتی رژیم همتایش رژیم اسلامی در ایران کودک کُشی میکند آنرا محکوم میکند یادش میرود که در دو سال متوالی در فاصله دو هفته بیش از 400 کودک فلسطینی را با بمباران فسفوری قتل عام کرد. دنیای را این جانیان میگردانند

مضحک تر از اینها تلویزیون هایی مثل صدای امریکا ایران اینترنشنال و بی بی سی و منو تو هستند.

صدای آمریکا دولتش یک روز شاه قاتل را به ما تحمیل میکند و یک روز هم زخمی از انقلاب 57 که شاه شان را مردم استفراغ کردند و به مستراح تاریخ ریختند ملای جلاد را سوار موج انقلاب میکند بعد در برنامه هایش مدام با این و آن مصاحبه و سوال که  "راه برون رفت" از وضعیت امروز ایران چیست؟ چند ساعت بعد برنامه یی شروع میشود که برای شاهزاده مفتخور تبلیغ میکند.

بی بی سی فارسی چند روز پیش با دو زن و یک مرد افعانستانی در رابطه با وحوش طالبان  مصاحبه داشت. طالبانی که همه میدانند دست پرورده خود انگلیس میباشد یکی از زن ها بسیار ظریف میگفت نقل به معنی ما در چنگال افرادی افتاده ایم که مقامات جهان غرب بعد از 20 سال دهشتناک تاریخی به ما تحمیل کرده اند..بعد مصاحبه کننده با پوزحند میگفت خب حالا چاره چیه... و سعی مذبوحانه داشت که اشکال را روی دوش مردان افغان بیندازد... خب دنیای ... نیست

عربستان که زنان در آن کشور از هیچ حقوقی برخوردار نیستند دلسوز زنان ایران میشود و تلویزیون راه اندازی میکند تا زنان ایران را نجات دهد... واقعا جوک نیست؟ بعد هم قطر به طالبان در مورد ممنوعیت تحصیل دختران هشدار میدهد... به این میگن دینای وارونه..

الان هم که درست در بحبوحه خیزش های انقلابی در ایران  هر روز شاهد کشتار مبارزین کرد و بلوج و بختیاری ها دلیران تاریخ توسط سرکوبگران اسلامی هستیم رژیم اسلامی از پرواز همسر و دختر دایی جلوگیری میکند تا برای خبرگزاری ها خوراک درست کند تا اذهان را منحرف کند... اینهمه در ایران در زندانها شکنجه میشوند تجاوز میشوند سر به نیست میشوند حالا آقای دایی سوپر میلیادر و خانواده ش میشوند تیتر خبرها.... فورا هم شاهزاده مفتخور پیام میدهد که اینها( دایی و کریمی که اینهمه برای رژیم اسلامی افتخار آفریدند) سرمایه های ایران میباشند...

حسن ختام برنامه معصومه علی نژاد قمی ست که در برنامه تبلتش در صدای آمریکای "مهربان و خیرخواه همه" خانمی را دعوت کرده بود که چندین عضو خانواده اش را رژیم هار کشته بود، این خانم میگفت رژیم اسلامی در اول انقلاب هرچی سرلشکر ارتش بود را کُشت. و برای ارتشیانی که درست مثل همین امروز بپاخاستگان از ظلم و ستم شاهنشاهی را سرکوب میکردند و زندانها را پر و خالی از مبارزین اشک میریخت. و تازه آخر روضه خوانی اش التماس میکرد که " شاهزاده" معطل سرکوب و البته بسیار " شایسته مفتخوری" زمام امور را بدست بگیرند!!! اینجا بود که معصومه علی نژاد قمی پاانداز گل از گلش شکفت، چرا که این خانم را اورده بود که همین یک جمله را بگوید..

آنچه که امروز خامنه ای توسط ارتش و سپاه و بسیج و لباس شخصی هایش انحام میدهد شاه و ارتش سرکوبگر و گارد جاویدان و لباس شخصی هایش با مبارزین راه آزادی انجام میداد. حال میخواهند حافظه تاریخ را پاک کنند. دنیا را یک مشت وقیح رذل جانی میگردانند.

دنیای وارونه یست. اینطور نیست؟

صبا راهی

ششم دی هزار و جهارصد و یک

بیست و هفتم دسامبر دوهزار و بیست و دو

 

 

 

 

 

 

۱۴۰۱ دی ۱, پنجشنبه

صبا راهی: زن زندگی آزادی؟!


زن زندگی آزادی؟ !

 

آیا این همه ماحراست؟  موقعیت اجتماعی زن چه میشود؟ برابری حقوقی زن در تمام مناسبات تولید چه میشود؟ استقلال زن چه میشود؟ حق اختیار تن زن در اختیار خود زن چه میشود؟ حق سقط جنین زن چه میشود؟ آیا کلیه این حقوق در سایه جامعه طبقاتی قابل تحقق است؟ آیا باید تشکل مستقل زنان را دایر کرد تا مطالبات زنان را مطالبه کرد؟

داستان کوناه یک زندگی

معصومه م یکی از زنانی بود که مسیر پر تلاطم زندگی به او آموخته بود که برای استقلال خود باید با چنگ و دندان بجنگند! او در دوره ستم شاهی زندگی میکرد. دوره ای که تسلط  مرد توسط سنت های پوسیده دینی بر زندگی زن چه دختر چه خواهر چه همسر فرقی با دوره سیاه امروز نداشت. آنزمان دین در پستوی خانه ها بود و زندگی زنان را کنترل میکرد امروز دین در وسط خیابان شمشیر بر روی حقوق زنان میکشد.

او مثل برخی از زن های دیگر حاضر نبود استعداد خود را از صبج تا شب صرف کارهای حرفت حانگی کند. از طرفی او همسرش ( نان آور خانواده) را از دست داده بود و میبایست شکم خود و یک نوزاد را سیر کند و نمی خواست سربار خانواده خود باشد در واقع هدفش کمک به اقتصاد خانواده مادری خود را نیز در بر میگرفت.

مرگ همسر شاید در اصل تلنگر کاری بود که او را وادار ساخت تا روی پای خود بایستد و با جدیت و کوشش فراوان و مصمم به یکی از بهترین شاگردهای دکتر جهانشاه صالح برای تربیت مامایی شود.

او که در تهران زندگی میکرد با ازدواج دوم مجبور شد به یکی از بخش های لرستان مهاحرت کند و زندگی و کار خود را در آنجا ادامه دهد. محیط بشدت مردسالارانه مجیط آزارهای جنسیتی  نه برای او بلکه برای همسرش را نیز همراه داشت. اما او  و همسرش محکم ایستاده بودند و پس از مدتی او به الگوی واقعی برای زنان محیط کوچک خود شد. او تنها به شغل مامایی اکتفا نمیکرد در هر موقعیتی زنان را نسبت به حقوق شان آگاه میکرد و با همسران آنان نیز به گفتگو می نشست و در حرفه خود از هیچ کمکی به زنان دریغ نداشت.

نکته مهم در استقلال اقتصادی این زن آگاهی و درک عمیق همسرش از ستمی بود که بر زن در جامعه میرفت و آنان را به مطبخ هدایت میکرد . همسرش که در محیط صنعتی کار میکرد در آموزش های معاشرتی در محیط کار آموخته بود که زن او از نظر حقوقی کاملا با او برابر است و به دلیل این درک عمیق بود که او مثل یک کوه پشت همسرش ایستاده بود. آیا اگر همسر معصومه به درک عمیق از برابری حقوقی زن نرسیده بود معصومه میتوانست به حرفه خود ادامه دهد و چراغ راه زنان بسیاری در پیرامون خود باشد؟

او  شانه به شانه همسرش کار میکرد، در اقتصاد خانه پا به پای همسرش یار بود. نه کسی برای او تعیین تکلیف میکرد چه بپوشد چه بخورد کحا برود  آنچه بود درک عمیق همسرش به برابری حقوقی زن بود! نه زن سالاری در خانه آنها حاکم بود و نه مرد سالاری!

با روی کار آوردن خمینی توسط اربابان شاه دین زنگ زده این بازوی سرمایه داری ضد زن از پستوی خانه ها به کف خیابانها منتقل شد از همان روزهای اول با پا چماق روسری و چادر که اگر مبارزات بی امان زنان و مردان در کف خیابانها نبود امروز زنان در ایران همه میبایست طبق فرمان خمینی جلاد چادر پوش بودند!

قوانین دینی در دوره ستم شاهی نیز بر زندگی زنان چمبره انداخته بود. شاه پنج آخوند درباری داشت که " مشاوران دینی" او بودند تا قوانین مدنی را تایید کنند! شاه مرتجع مدام به حرم رضا میرفت و خود نیز یکی از مروجین دین ضد زن بود. در آنزمان نیز مرد "حق" داشت که چهار همسر اختیار کند و ...

واقعیت این است تا زمانی که سرمایه داری و یکی از ابزار کپ زده آن "دین و نه تنها دین اسلام *تمام ادیان" توسط نوکران شاه و ملا و امثال آن جامعه را مدام به عقب میراند زنان به طور واقع به حقوق برابر خود دست نمی یابند.

اما این بدان معنا نیست که بقول " صدای ماهی سیاه" ماتم بگیریم و سازماندهی تکنیم!


آنچه که امروز در ایران شاهد هستیم آگاهی زنان نسبت به موقعیت حقوقی خود میباشد. و هیچ چیز مگر جو خفقان، بگیر و ببند و ستم  عینی مضاعف الهی بر زنان توسط اجرای احکام  دینی نبود که زنان را چنین شجاعانه به کف خیابانها کشاند.

امار و ارقام میگوید که 60% دانشجویان در ایران زن میباشند. این شصت درصد که برای مدرک گرفتن و قاب کردن آن به دانشگاه نرفتند! آنان نان میخواهند! کار میخواهند! مسکن میخواهند! آزادی یی را میخواهند که این امکانات را برای آنان متحقق کند! همین سه روز پیش رزندیت های دانشگاه در اعتراض به وضعیت معیشتی خود دست به اعتراض زده بودند: خط فقر 18 میلیون/ حقوق ما شش میلیون

به همین دلیل شعار زن زندگی آزادی شعاری ست که بی حقوقی مطلق زن را فریاد میزند و نه برابری حقوقی برابر او را و نه آزادی کامل در اختیار گرفتن تن خود و سرنوشت خود!

به راستی که دانشجویان بیدار زن و مرد در سراسر ایران به درستی فریاد میزنند نه نون داریم نه خونه جچاب شده بهونه!

اینکه برخی ایران ایران میکنند و " وطن را آزاد کنند و آباد" نیز شعاریست عوام فریبانه چرا که آبادی وطن شان برای پر کردن جیب های خودشان و اربابان جهانی شان است و نه دلسوزی مردم ایران که زنان نیمی از آن مردم هستنند. چرا که هیچیک از کسانیکه این شعار را میدهند اساسا باوری به برابری حقوقی زن و مرد ندارند. به همین دلیل آنان به دنبال شعار کاملا تهی از هر حق زن , یعنی شعار  زن زندگی آزادی،  شعار مرد میهن آبادی را هم اضافه میکنند. تعریف بهترین حالت این شعار میشود "زن روسری نداشته باش اما یادت باشد جایت در مطبخ است و زاییدن و رفت و روب خانه,  این مرد است که میهن را آباد میکنند! "

آیا  تشکل مستقل زنان میتواند راه گشا باشد؟

زنان و مردان در کنار یکدیگر میتوانند به آگاهی دست یابند. نمشود زن را به مدرسه فرستاد و به مرد گفت وقتی که ما باسواد و متشکل شدیم تو در هر اندیشه یی که هستی دست و پا بزن! اتفاقا این مردان هستند که در به ثمر رساندن برابری حقوقی زنان در تمامی احاد و اشکال جامعه میتوانند دوش به دوش زنان نقش موثر را بازی میکنند. نمونه بارز آن یکی داستان واقعی در سطور بالا ست. حتما شما هم نمونه داستان بالا را داشته اید.

 همانطور که امروز در دانشگاه ها شاهد آن هستیم. اگر مردان در خیابانها به صحنه نمیآمدند و از سوزاندن حجاب زنان حمایت نمیکردند و  دست در دست آنان حلقه ایمنی ایجاد نمیکردند آیا زنان به تنهایی میتوانستند در خیابانها بمانند؟ آیا این مردان آگاه و روشنفکر نبودند که از ستمی که بر زنان میرفت نیز به تنگ آمده بودند؟ ستمی که به خواهرشان مادرشان و یا دخترشان وارد میشد.

دانشجوی مردی که سر کلاس  خطاب به " استاد" که میگوید " خداوند زن را برای سرویس دهی به مرد آفرید آنهم فقط سرویس دهی جنسی" ، میگوید استاد یعنی خواهر و مادر ما این نقش را دارند، اگر خدا چنین گفته باشد من آن خدا را هم قبول ندارم! نمونه ایی از هزاران هزار مرد در ایران دین زده میباشد که احکام الهی را بری پیشبرد سود سرمایه بر زنان و مردان جامعه حکمفرما میکنند.

ستم همه جانبه "خدای دورغین" به زن

در اصل زمانیکه "خدا" توسط عده ای ستمگر و غارتگرِ دسترنج کارگران و زحمتکشان که میخواستند مالک تمام منابع تولید باشند، آفریده شد تا ستمدیدگان را از " عقوبت الهی" ش بترسانند و آنان را برده هایی فرمانبردار بار بیاورند تا خود در بهشت روی زمین زندگی کند و " بهشت تخیلی " که " خدای تخیلی"  در قران و تورات و انجیل های متفاوت به آنان وعده داده است، و آن زمان بود که این خدای دورغین در تمام دین ها زن را " کنیزی فرمانبردار"  آفرید که نه تنها " تنها وطیفه اش سرویس جنسی به مرد" بودکه حتی خوردن گوشتش در هنگام قحطی " حلال"!

امروز که سرمایه داری جهانی پس از پانصدسال که از راندن لجنزارمسیحیت ضد زن به کلیساها میگذرد  اهرم لجنزار اسلام  ضد زن را در ایران بکار گرفته است تا با آن بتوانند سلطه غارتگری و جنایت خود را هر چه بیشتر گسترش دهد.

اگر چه 43 سال رژیم هار اسلامی گرفت و کُشت و سر به نیست کرد اما هر چه بیشتر از قیام آبان میگذرد لایه های ارتقاء آگاهی نسل جوان و سازش ناپذیری انان با  حاکمان ظالم و احکام  ضد انسانی شان یشتر نمایان میشود.

برخی از مطالبات زنان

اختیار تن زن به اختیار خود زن!

قانونی شدن حق سقط جنین در هر مرحله از بارداری!

برابری حقوقی و موقعیت اجتماعی در تمام ارکان جامعه و در مناسبات تولید

حق تعیین سرنوشت، نظیر ازدواج سکونت طلاق بر عهده زن!

رایگان بودن وسایل جلوگیری از بارداری

رایگان شدن عمل سقط جنین؛ زیر نظر متخصصان و در کلینک های تخصصی، در هر مرحله از بارداری بدون هر گونه اما و اگر و شاید رهبران سیاسی - دینی! 

ایجاد مهدکودک های رایگان در سراسر ایران در محل های کار برای زنان شاغل

ایجاد شغل مناسب برای رها شدن  زنان تن فروش از خشن ترین ظلم و ستم طبقاتی

و...

آیا شعار " زن زندگی آزادی با یدک آن " مرد میهن آبادی" همین چند قلم مطالبه حقوقی زنان را در بر میگیرد؟ دولت آینده چه تضمینی برای اجرای اینگونه مطالبات میتواند داشته باشد|؟

آیا تشکل های مسقل زنان میتوانند در پیشبرد این مطالبات بدون حضور مردان به پیروزی دست یابند؟

صبا راهی

بیست و دو دسامبر دوهزار و بیست و دو

 

*شاخه ای از مسحیت بنام اونجلیکن در آمریکا زنانی که جنین خود را سقط کرده بودند را با حمله شبانه به خانه شان، خانه را به آتش کشیده و آنان را زنده زنده در آتش میسوزاندند. شیطان پرست ها را زنده زنده در آتش میکشتند. ترامپ که " اونجلیکن" ها او را " نماینده خدا" می نامند در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا نقش عمده ای بر عهده دارند. اینها مثل موش تولید مثل میکنند تا بتوانند دین کثیف ضد زن خود را در جهان گسترش دهند و سالهاست که روی ایران تمرکز کرده اند.

 

 

 

۱۴۰۱ آذر ۲۵, جمعه

بهروز سورن: حلقه را باید تنگ تر کرد

بهروز سورن: حلقه را باید تنگ تر کرد!

بمرور آکسیونها و تظاهرات و راهپیمایی ایرانیان خارج از کشور تغییر مکان می یابد. ضرورت تشدید فشارها بر این نظام با اعدام معترضان خیابانی همانند محسن شکاری و مجید رضا رهنورد بیش از پیش نمایان است. اگر چه واکنش نهادهای بین المللی سونامی وار بر سر مسئولین حکومت اسلامی خراب میشود و هر لحظه بیش از پیش از تحرک این جنایتکاران در عرصه بین المللی میکاهد اما نقش میلیونها ایرانی در خارج از کشور در حد و میزان لازم و کافی هنوز نیست. واقعیت این است که در سه ماهه اخیر دنیا با وضعیت کشورمان آشنا شده است و امروزه...

 

"عشق و حال انقلابی"-ضیافت لاشخورهای سیاسی - صبا راهی

"عشق و حال انقلابی" - ضیافت لاشخور های سیاسی
 

صبا راهی

چه کسانی زیر پرچم" صنعت حقوق بشر و دموکراسی" برای " زن زندگی آزادی " سینه میزنند تا اهداف شوم سرمایه داری جهانی را به پیش برند!

در این رابطه واژه یی نیست که سرمایه داری خونخوار توسط حامیان ریز و درشت خود آنرا از عمق و ارزشهای واقعی خود تهی نکرده باشد؟ مثلا  مقاومت، قهرمان، فدایی، اسطوره و امروز هم  واژه انقلاب؛ تا بتواند آنان را که هرگز مورد اعتماد ستمدیدگان محرومان نیستند را سوار بر موج اعتراضات شان کند آنهم با ابزار صنعت حقوق بشری!

رضا پهلوی " آزادیخواه و انقلاب خواه" اینروزها کمدین هم شده میگوید: "ایران را پس میگیریم" !باید به این دزد دسترنج کارگران و زحمتکشان گفت اگر به پس گرفتن باشد مردم ایران باید آن ثروتی را که خودت و خانواده دزدت بردید و با آن مفتخوری کردید را پس بده!

 وقتی سلطنت دیگر با هیچ اهرمی برای مردم ایران به ویژه جوانان آگاه و محرومان و ستمدیدگان قابل پذیرش نیست رضا مفتخور اعلام میکند که رفراندم میگذاریم و هر کس بنا به " شایستگی" اش، دقت کنید میگوید بنا به " شایستگی" اش انتخاب شود!

دزد اول زمین را بکَن بعد منار را بدزد! یعنی سلولی از شایستگی و شرافت انسانی در وجود این فرد که میخواهد سپاه پاسداران سرکوبگر کرد و بلوچ و ترکمن و آزادیخواهان منطقه از سوریه و عراق  را حفظ کند، و راه پدر قاتلش را زیر پرچم " جمهوری خواهی" ادامه دهد یافت میشود؟!! گفتم سپاه امروز پسر محسن رضایی فرمانده سپاه پاسداران این نهاد سرکوبگر فاسد هم ادب فرمودند که " ایران نیازمند یک انقلاب است"!

بحث شایستگی این فرد( رضا مفتخور سرکوب طلب) که پیش میآید واقعا خنده دار است از بچگی تا به امروز مفت خورده و خوابیده و زندگی اشرافی داشته حالا میخواهد در او شایستگی پیدا کنند؟ نه واقعا چه شایستگی این فرد دارد؟

البته کم نیستند "آزادیخواهان انقلاب طلب!" مثلا بنیاد لاشخور برومند که زیر چتر صنعت حقوق بشر برای " آزادی  سینه میزند پله های در نوردیدن ترقی اش مثل بقیه شان است 

 تبلیعات وسیع رسانه ای وتبدیل اعضای خانواده به " فعالین مشهور" یا به زبان خودشان " سلبریتیهای اکتیویست"

فروش بلیط 80 دلاری در شب اعدام مجید رضا رهنورد  به نام " زن زندگی آزادی" همراه با سلف سرویس، شراب و رقص 

!

انتشار  فیلم " عشق و حال انقلابی" با تفسیر وقیحانه " لادن برومند":

 " در شرایط جنگی هستیم؛ باید با تجلیل از هدف جنگ روحیه را تقویت کرد. اشکهایی که آن شب ریخته شد در فیلم نیست ."

 


 

صنعت حقوق بشر چیست؟ تقلیل جان باختگان راه آزادی و برابری به "اعداد" قابل فاکتورسازی, و در یک کلام، بیزنس با خون ستم دیدگان.

لادن برومند از طریق صنعت حقوق بشر  که در کنار سایر لاشخورهای سیاسی قرار دارد نیز شیفته شهرت است که امروز بی شک در کنار سایر لاشخورهای سیاسی امثال مسیح علی نژاد پاانداز رضا پهلوی به کاخ الیزه برای آزادی صنعت حقوق بشر " بخوان بورژوازی کارگر" کُش قرار میگیرد.

ننگ و نفرت بر لاشخورهای سیاسی در هر کجا در هر صف و در هر شکل و شمایلی!

شانزده دسامبر دوهزار و بیست و دو