زن زندگی آزادی؟ !
آیا این همه ماحراست؟ موقعیت اجتماعی زن چه میشود؟ برابری حقوقی زن در تمام مناسبات تولید چه میشود؟ استقلال زن چه میشود؟ حق اختیار تن زن در اختیار خود زن چه میشود؟ حق سقط جنین زن چه میشود؟ آیا کلیه این حقوق در سایه جامعه طبقاتی قابل تحقق است؟ آیا باید تشکل مستقل زنان را دایر کرد تا مطالبات زنان را مطالبه کرد؟
داستان کوناه یک زندگی
معصومه م یکی از زنانی بود که مسیر پر تلاطم زندگی به او آموخته بود که برای استقلال خود باید با چنگ و دندان بجنگند! او در دوره ستم شاهی زندگی میکرد. دوره ای که تسلط مرد توسط سنت های پوسیده دینی بر زندگی زن چه دختر چه خواهر چه همسر فرقی با دوره سیاه امروز نداشت. آنزمان دین در پستوی خانه ها بود و زندگی زنان را کنترل میکرد امروز دین در وسط خیابان شمشیر بر روی حقوق زنان میکشد.
او مثل برخی از زن های دیگر حاضر نبود استعداد خود را از صبج تا شب صرف کارهای حرفت حانگی کند. از طرفی او همسرش ( نان آور خانواده) را از دست داده بود و میبایست شکم خود و یک نوزاد را سیر کند و نمی خواست سربار خانواده خود باشد در واقع هدفش کمک به اقتصاد خانواده مادری خود را نیز در بر میگرفت.
مرگ همسر شاید در اصل تلنگر کاری بود که او را وادار ساخت تا روی پای خود بایستد و با جدیت و کوشش فراوان و مصمم به یکی از بهترین شاگردهای دکتر جهانشاه صالح برای تربیت مامایی شود.
او که در تهران زندگی میکرد با ازدواج دوم مجبور شد به یکی از بخش های لرستان مهاحرت کند و زندگی و کار خود را در آنجا ادامه دهد. محیط بشدت مردسالارانه مجیط آزارهای جنسیتی نه برای او بلکه برای همسرش را نیز همراه داشت. اما او و همسرش محکم ایستاده بودند و پس از مدتی او به الگوی واقعی برای زنان محیط کوچک خود شد. او تنها به شغل مامایی اکتفا نمیکرد در هر موقعیتی زنان را نسبت به حقوق شان آگاه میکرد و با همسران آنان نیز به گفتگو می نشست و در حرفه خود از هیچ کمکی به زنان دریغ نداشت.
نکته مهم در استقلال اقتصادی این زن آگاهی و درک عمیق همسرش از ستمی بود که بر زن در جامعه میرفت و آنان را به مطبخ هدایت میکرد . همسرش که در محیط صنعتی کار میکرد در آموزش های معاشرتی در محیط کار آموخته بود که زن او از نظر حقوقی کاملا با او برابر است و به دلیل این درک عمیق بود که او مثل یک کوه پشت همسرش ایستاده بود. آیا اگر همسر معصومه به درک عمیق از برابری حقوقی زن نرسیده بود معصومه میتوانست به حرفه خود ادامه دهد و چراغ راه زنان بسیاری در پیرامون خود باشد؟
او شانه به شانه همسرش کار میکرد، در اقتصاد خانه پا به پای همسرش یار بود. نه کسی برای او تعیین تکلیف میکرد چه بپوشد چه بخورد کحا برود آنچه بود درک عمیق همسرش به برابری حقوقی زن بود! نه زن سالاری در خانه آنها حاکم بود و نه مرد سالاری!
با روی کار آوردن خمینی توسط اربابان شاه دین زنگ زده این بازوی سرمایه داری ضد زن از پستوی خانه ها به کف خیابانها منتقل شد از همان روزهای اول با پا چماق روسری و چادر که اگر مبارزات بی امان زنان و مردان در کف خیابانها نبود امروز زنان در ایران همه میبایست طبق فرمان خمینی جلاد چادر پوش بودند!
قوانین دینی در دوره ستم شاهی نیز بر زندگی زنان چمبره انداخته بود. شاه پنج آخوند درباری داشت که " مشاوران دینی" او بودند تا قوانین مدنی را تایید کنند! شاه مرتجع مدام به حرم رضا میرفت و خود نیز یکی از مروجین دین ضد زن بود. در آنزمان نیز مرد "حق" داشت که چهار همسر اختیار کند و ...
واقعیت این است تا زمانی که سرمایه داری و یکی از ابزار کپ زده آن "دین و نه تنها دین اسلام *تمام ادیان" توسط نوکران شاه و ملا و امثال آن جامعه را مدام به عقب میراند زنان به طور واقع به حقوق برابر خود دست نمی یابند.
اما این بدان معنا نیست که بقول " صدای ماهی سیاه" ماتم بگیریم و سازماندهی تکنیم!
آنچه که امروز در ایران شاهد هستیم آگاهی زنان نسبت به موقعیت حقوقی خود میباشد. و هیچ چیز مگر جو خفقان، بگیر و ببند و ستم عینی مضاعف الهی بر زنان توسط اجرای احکام دینی نبود که زنان را چنین شجاعانه به کف خیابانها کشاند.
امار و ارقام میگوید که 60% دانشجویان در ایران زن میباشند. این شصت درصد که برای مدرک گرفتن و قاب کردن آن به دانشگاه نرفتند! آنان نان میخواهند! کار میخواهند! مسکن میخواهند! آزادی یی را میخواهند که این امکانات را برای آنان متحقق کند! همین سه روز پیش رزندیت های دانشگاه در اعتراض به وضعیت معیشتی خود دست به اعتراض زده بودند: خط فقر 18 میلیون/ حقوق ما شش میلیون
به همین دلیل شعار زن زندگی آزادی شعاری ست که بی حقوقی مطلق زن را فریاد میزند و نه برابری حقوقی برابر او را و نه آزادی کامل در اختیار گرفتن تن خود و سرنوشت خود!
به راستی که دانشجویان بیدار زن و مرد در سراسر ایران به درستی فریاد میزنند نه نون داریم نه خونه جچاب شده بهونه!
اینکه برخی ایران ایران میکنند و " وطن را آزاد کنند و آباد" نیز شعاریست عوام فریبانه چرا که آبادی وطن شان برای پر کردن جیب های خودشان و اربابان جهانی شان است و نه دلسوزی مردم ایران که زنان نیمی از آن مردم هستنند. چرا که هیچیک از کسانیکه این شعار را میدهند اساسا باوری به برابری حقوقی زن و مرد ندارند. به همین دلیل آنان به دنبال شعار کاملا تهی از هر حق زن , یعنی شعار زن زندگی آزادی، شعار مرد میهن آبادی را هم اضافه میکنند. تعریف بهترین حالت این شعار میشود "زن روسری نداشته باش اما یادت باشد جایت در مطبخ است و زاییدن و رفت و روب خانه, این مرد است که میهن را آباد میکنند! "
آیا تشکل مستقل زنان میتواند راه گشا باشد؟
زنان و مردان در کنار یکدیگر میتوانند به آگاهی دست یابند. نمشود زن را به مدرسه فرستاد و به مرد گفت وقتی که ما باسواد و متشکل شدیم تو در هر اندیشه یی که هستی دست و پا بزن! اتفاقا این مردان هستند که در به ثمر رساندن برابری حقوقی زنان در تمامی احاد و اشکال جامعه میتوانند دوش به دوش زنان نقش موثر را بازی میکنند. نمونه بارز آن یکی داستان واقعی در سطور بالا ست. حتما شما هم نمونه داستان بالا را داشته اید.
همانطور که امروز در دانشگاه ها شاهد آن هستیم. اگر مردان در خیابانها به صحنه نمیآمدند و از سوزاندن حجاب زنان حمایت نمیکردند و دست در دست آنان حلقه ایمنی ایجاد نمیکردند آیا زنان به تنهایی میتوانستند در خیابانها بمانند؟ آیا این مردان آگاه و روشنفکر نبودند که از ستمی که بر زنان میرفت نیز به تنگ آمده بودند؟ ستمی که به خواهرشان مادرشان و یا دخترشان وارد میشد.
دانشجوی مردی که سر کلاس خطاب به " استاد" که میگوید " خداوند زن را برای سرویس دهی به مرد آفرید آنهم فقط سرویس دهی جنسی" ، میگوید استاد یعنی خواهر و مادر ما این نقش را دارند، اگر خدا چنین گفته باشد من آن خدا را هم قبول ندارم! نمونه ایی از هزاران هزار مرد در ایران دین زده میباشد که احکام الهی را بری پیشبرد سود سرمایه بر زنان و مردان جامعه حکمفرما میکنند.
ستم همه جانبه "خدای دورغین" به زن
در اصل زمانیکه "خدا" توسط عده ای ستمگر و غارتگرِ دسترنج کارگران و زحمتکشان که میخواستند مالک تمام منابع تولید باشند، آفریده شد تا ستمدیدگان را از " عقوبت الهی" ش بترسانند و آنان را برده هایی فرمانبردار بار بیاورند تا خود در بهشت روی زمین زندگی کند و " بهشت تخیلی " که " خدای تخیلی" در قران و تورات و انجیل های متفاوت به آنان وعده داده است، و آن زمان بود که این خدای دورغین در تمام دین ها زن را " کنیزی فرمانبردار" آفرید که نه تنها " تنها وطیفه اش سرویس جنسی به مرد" بودکه حتی خوردن گوشتش در هنگام قحطی " حلال"!
امروز که سرمایه داری جهانی پس از پانصدسال که از راندن لجنزارمسیحیت ضد زن به کلیساها میگذرد اهرم لجنزار اسلام ضد زن را در ایران بکار گرفته است تا با آن بتوانند سلطه غارتگری و جنایت خود را هر چه بیشتر گسترش دهد.
اگر چه 43 سال رژیم هار اسلامی گرفت و کُشت و سر به نیست کرد اما هر چه بیشتر از قیام آبان میگذرد لایه های ارتقاء آگاهی نسل جوان و سازش ناپذیری انان با حاکمان ظالم و احکام ضد انسانی شان یشتر نمایان میشود.
برخی از مطالبات زنان
اختیار تن زن به اختیار خود زن!
قانونی شدن حق سقط جنین در هر مرحله از بارداری!
برابری حقوقی و موقعیت اجتماعی در تمام ارکان جامعه و در مناسبات تولید
حق تعیین سرنوشت، نظیر ازدواج سکونت طلاق بر عهده زن!
رایگان بودن وسایل جلوگیری از بارداری
رایگان شدن عمل سقط جنین؛ زیر نظر متخصصان و در کلینک های تخصصی، در هر مرحله از بارداری بدون هر گونه اما و اگر و شاید رهبران سیاسی - دینی!
ایجاد مهدکودک های رایگان در سراسر ایران در محل های کار برای زنان شاغل
ایجاد شغل مناسب برای رها شدن زنان تن فروش از خشن ترین ظلم و ستم طبقاتی
و...
آیا شعار " زن زندگی آزادی با یدک آن " مرد میهن آبادی" همین چند قلم مطالبه حقوقی زنان را در بر میگیرد؟ دولت آینده چه تضمینی برای اجرای اینگونه مطالبات میتواند داشته باشد|؟
آیا تشکل های مسقل زنان میتوانند در پیشبرد این مطالبات بدون حضور مردان به پیروزی دست یابند؟
صبا راهی
بیست و دو دسامبر دوهزار و بیست و دو
*شاخه ای از مسحیت بنام اونجلیکن در آمریکا زنانی که جنین خود را سقط کرده بودند را با حمله شبانه به خانه شان، خانه را به آتش کشیده و آنان را زنده زنده در آتش میسوزاندند. شیطان پرست ها را زنده زنده در آتش میکشتند. ترامپ که " اونجلیکن" ها او را " نماینده خدا" می نامند در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا نقش عمده ای بر عهده دارند. اینها مثل موش تولید مثل میکنند تا بتوانند دین کثیف ضد زن خود را در جهان گسترش دهند و سالهاست که روی ایران تمرکز کرده اند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر