صبا راهی
هیچ مردمی از خوشی انقلاب نمیکند
اینروزها سلطنت طلب ها که به آنها " سرکوب طلب " بگوییم بیشتر وصف حال سیاسی شان است؛ سعی بسیار رذیلانه میکنند تا به نسل جوانی که دوران ستم شاهی را ندیده و آگاهی تاریخی هم ندارد چنین القا کنند که " مردم از خوشی انقلاب کردند".
خب باید از سرکوب طلبان پرسید که خوشی مردم در دوران شاه چه بود؟ اگه فلسفه شما این است که مردم خوش انقلاب میکنند پس لابد الان هم مردم خوشند که دارند انقلاب میکنند؟ نه؟
آیا مردم در زمان شاه آزادی بیان و اندیشه داشتند؟ اصلا ساواک چرا و چگونه بوجود آمد؟
اگر مردم آزادی بیان و اندیشه داشتند و احزاب سیاسی مختلف آزاد بودند چرا ساواک شاه از راست و نیمه راست و نیمه چپ و چپ و کمونیست و مسلمان را که با جو خفقان و سیاست های غارتگرانه شاه مخالفت داشتند را به زندان می انداخت شکنجه میکرد به آنها توسط اوباشان ساواک تجاوز میشد و بعد هم تیرباران!
خب وقتی که شاه هر مخالفی را، مثل همین دیروز که خمینی جلاد و امروز که خامنه ای جلاد اینکار را میکند میگرفت و خانواده ش را مورد تهدید و فشار قرار میداد آیا خفقان ایجاد نمیکرد؟ خب زندگی که فقط خوردن نیست هست؟ تو باید آزاد باشی تا بتوانی نظرت را بیان کنی، اینطور نیست؟ نه اینکه تا نظرت را گفتی بگیرندر و بیندازنت در سیاهچال.
تازه مگر همه مردم ما قدرت مالی اینرا داشتن که سقفی بالای سرشون داشته باشند و شکم شان رو سیر کنن؟ خیلی از کودکان مجبور بودند مثل همین امروز مدرسه را ترک کنند تا بتوانند کمک به اقتصاد خانه کنن. خیلی ها در حلبی آباد ها زندگی میکردن مثل همین الان. بلوچ ها وضعیت زندگی شان مثل همین امروز بود فقر و تیعیض از در و دیوار ایران میبارد. اقوام مختلف مثل کرد و عرب و ترکمن و بلوچ و لر و ترک از تبعیض های نژادری در مملکت رنج میبردند و امکانات رفاهی برای آنها زیر صفر بود. شاه هم درست مثل همین امروز بین آنها تفرقه می انداخت و آنها رو سرکوب میکرد و میگفت اینها تجریه طلب هستن میخواهند ایران را ایرانستان کنند، اگه من بروم ایران تجزیه میشود. همین الانهم خامنه ای جلاد هم همین حرف ها را میزند مگه نمیزند؟ اینها خوشی هستند؟
آنزمان هم شاه بجای رسیدگی به وضعیت زندگی مردمی که در مناطق محروم در سراسر ایران در فقر و محرومیت زندگی میکردن ،بعوض بالا بردن دستمزد کارگران، معلمان و سایر افشار زحمت کش در جامعه فراهم آوردن امکانات رفاهی برای آنها به چشم آبی ها یعنی اروپایی ها( اروپای مرکزی) و آمریکایی ها توجه خاص داشت و ایرانی ها در اصل شهروند درجه دو ایران بودند این مستشاران آمریکایی و انگلیسی و آلمانی و ... بودند که شهروند درجه یک ایران بودن بطور مثال آمریکایی ها در ایران کار میکردند نه تنها دستمزدهاشون نجومی بود، مثلا یک آمریکایی که مسئول سوت زدن برای بالا رفتن کارگران از دکل مخابراتی بود آنزمان سی هزار دلار مزد میگرفت در حالیکه کارگران مخابرات با حداقل دستمزد کار میکردند با کمترین امکانات رفاهی و بهداشتی در محیط کارشان. بعد هم در مکان هایی که ایرانی ها کار میکردند آنها کار نمیکردند بطور مثال شرکت مخابرات یک ساختمان چند طبقه لوکس در آنزمان برای کادر فنی آمریکایی ها در خیابان کاخ شمالی با آخرین امکانات آنزمان ساخته بود. در حالیکه مثلا در ساختمان هایی مثل ساختمان راهنمای تلفن آنزمان که به 118 معروف بود در خیابان اکباتان توالت هایش نه تنها از امکانات بهداشتی برخوردار نبود بلکه سقف توالت هاش چکه میکرد بر سر توالت های طبقه پایین، میکروفیلم هایش بشدت کم رنگ شده بود و محابرات حاضر به تعویض میکروفیلم ها که شماره تلفنها در آنها ذخیره میشد نبود. و باعث آزاد چشم میشد دستمزدها زیر حدالق دستمزد بود و این آمریکایی ها بودند که داشتند بی آنکه کاری بکنن از ما "حق توحش" میگرفتند با امکاناتی که شاه بعنوان باج به اونا و به دولتشان میپرداخت.
خب الان هم میبینم که این رژیم اسلامی هم به عوض رسیدگی به مردم خودش به حزب اله لبنان و حماس و سوریه و همپالگی های بغدادی اش کمک میکند؟ چرا چون میخواهد وقتی مردم قیام میکنند و نیروی سرکوب کم میاورد از آنها برای سکوب معترضین استفاده نماید.
خوشی زده بود زیر دلشان حرف عامیانه یی ست که برای افرادی بکار برده میشود که در رفاه زندگی میکنند مگر مردم ما در آزادی و برابری و رفاه زندگی میکردند که از خوشی انقلاب کرده باشن؟
خب این رژیم اسلامی هم که نیامده که بگوید شاه دسترنج مردم را میریخت در جیب اربابان جهانی و هزار فامیلش چون خود همین رژیم هم 43 سال است که همین کار رو میکند. چون اربابای شاه خمینی را روی کار آوردند نه مردم!
این رژیم نیامد که بهر مردم بگوید شاه با زندانی های سیاسی چه میکرد، چون خودش هم داشت همین کارها را با زندانیان سیاسی میکرد خیلی از ساواکی ها مانده بودند در خدمت ملاها و به آنها یاد میدادند البته خمینی جلاد هم مثل همین امروز که میبینم رضا پهلوی میگوید در آینده ایران مارکسیست ها هم آزادند، خمینی هم عین همین حرف را زد تا " همه را با هم " در زیر چتر "وحدت کلمه" متحد کند وقتی موفق شد بعد همه را یعنی مارکسیست ها مجاهدین جبهه ملی هر کسی که با سیاست های او ذره ای مخالف بود را گرفت به زندان انداخت و کشتار دسته جمعی بر پا کردر و یا سر به نیست کرد یا از طبقه بالای ساختما به پایین پرت کرد ( درست اولین خودکشی شده در ساختمان بی سیم مخابرات در چهار راه قصر اتفاق افتاد وقتی که اسناد دزدی های غرضی وزیر مخابرات رو یکی از کارکنان افشا کرد همان روز او را به پایین پرتاب کردن و گفتن خودکشی کرد) که تا امروز ادامه دارد.
تنها چیزی که دوره شاه با امروز فرق داشت این بود که زنان اختیار پوشش داشتند آن هم چیزی نبود که شاه به زنها اعطا کرده باشد. برای همین هم هست که امروز میبینیم که سلطنت طلب ها روی هیچ موضوع دیگری مثل همین شانزده آذر( که خود شاه عامل اصلی آن بود) مثل آزادی بیان آزادی اندیشه آزادی مثل استقلال ایران نمی توانند انگشت بگذارند چرا؟ برای اینکه خود شاه هم همین جنایاتی که ملاها با آزادیخواهان میکنند رو مرتکب میشد. بدلیل اینکه آزادی سیاسی یی وجود نداشت هر چی بود خفقان و بگیر و به بند و شکنجه های قرون وسطایی و تیرباران و سر به نیست کردن بود.
چرا هر دو، شاه و ملا، مثل هم هستند؟ بخاطر اینکه هر دو اربابان جهانی یی دارند که توسط آنان به قدرت رسیدند. مردم اینها را انتخاب نکردند.
آگاهی داشتن و تاریخ مملکت خود را دانستن و درست آنرا دانستن رمز پیروزی ست. اگر ما ندانیم شاه چه جنایاتی در حق مردم ایران مرتکب شد ممکن است فریب حرف های پسرش ر بخوریم که همین امروز میگوید به سپاه سرکوبگر و بسیجی سرکوبگر که جوان های ما رو پر پر میکنند نیاز دارد؟
خب حالا این کلیپ را که فعالین چریکهای فدایی خلق آنرا درست کردند ببینید خیلی گویاست. شاید با کمی توضیح بیشتر متوجه شد که شاه هم مثل خمینی و خامنه ای بود فرق بین آنان فقط تاج و عمامه ست.
نکته بسیار مهم در این ویدئو اقرار جلادها به جنایات شان هست و برجسته کردن لحظه سقوط و فروپاشی حکومت جلادان است که درست مثل هم است. وقتی که شعله های آتش خشم جوانانی که سرنوشتی جز خفقان سرکوب بگیر و ببند و سر به نیست شدن و خودکشی شده و اعدام در زندگی ندارند وقتی نان و مسکن و آزادی ندارند وقتی کار ندارند و پوشش اختیاری ندارند به خیابانها میآیند تا از جان های شیرین خود مایه می گذارند آنوقت است که جلادهای شاه و ملا دستشان به لرزه میافتد چرا که تاج و تخت و عمامه و منبرشان توسط مبارزات بی امان جوانان آگاه و زنان و مردان ستمدیده به لرزه در آمده است.
همین امروز سلطنت طلب ها که در قدرت هم قرار ندارند در خارج از ایران به نیروهایی که شعار مرگ بر ستمگر / چه شاه باشه چه رهبر/ میدهند حمله میکنند و آنانرا مورد ضرب و شتم وحشیانه قرار میدهند. همین آیین سرکوب گری انانست که به سرکوب طلب ملقب می شوند
آخر این دمکراسی ست؟ این آزادی ست؟ بایستی حواسمان را خیلی جمع کنیمی. مفت خوری مثل رضا پهلوی نوکری ست مثل پدرش مثل همین ملاها.... فریب کراوات او را نباید خورد. او دلسوز مردم نیست او دلسوز جیب خودش و اربابان جهانی پدرش است!
مرگ بر ستمگر / جه شاه باشه چه رهبر
در پخش این نوشته بکوشیم.
هیجدهم آذر هزار و چهارصد و یک
هشتم دسامبر دوهزار و بیست و دو
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر