تریبونال "حقوق بشری" یا تریبونال
مردمی؟
پاسخی به نوشته تخیلی آقای رحمانی ١
صبا راهی
سرمایه داری خونخوار در تمام جوامع همه مفاهیم را از ریشه های آنها جدا کرده و ارزشهای انقلابی را نیز توسط "سوسیالیست های نادان" و سایرین که منافع زالو صفتی شان به حیات سرمایه داری بستگی دارد، از بار سیاسی آن تهی کرده و می کند، تا هر چه بیشتر از طرق مختلف شیره جان کارگران را بیشتر بمکد! مثلا ورزش را از بار سالم جسمی و روحی آن تهی کرده و بجای آن یک مشت " ستاره سینما" با آرایش ها و مدل های مو و انواع و اقسام ژست های عکاسی که تنها برای پول های نحومی به صحنه نمایش می آیند، تحویل جامعه میدهد تا "مُدل" راستی و درستی و سلامت فکر و جان در جوامع باشند! آیا واقعا این چنین است؟ در مورد سیاست و مبارزه سیاسی بر علیه سرمایه داری و رژیم های سرمایه داری وابسته به امپریالیسم مثل رژیم منفور و خونخوار اسلامی، با توجه به نوکران بالفطره سرمایه داری مثل سلطنت طلب ها و متحدان رسوای آن که زیر نام " کمونیسم و کارگر" قد علم کرده اند و " سوسیالیستهای نادان"، ارزشهای انقلابی را هر روز تهی تر میکند!
اجازه دهید از همین چند روز پیش موضوع را با نوشته ای از آقای بهرام رحمانی(تیری که ازتریبونال مردمی لندن شلیک شد، به قلب حکومت اسلامی اصابت کرده است) بررسی کنیم.
ایشان تریبونالی که در خارج از ایران، و توسط عده ای قلیل، و توسط وکلای خارجی که هیچ ربطی با مبارزه جدی طبقاتی ( البته در یک مورد استنثنأ این نوع تریبونالهای دهان پرکن از موضع بورژازی خونخوار کارگرکُش را به پیش میرد تا چرخ استثمار و استعمار از حرکت باز نماند)، با انقلاب های اجتماعی، با معیارهای انقلابی ندارند، برپا شده را مردمی جا بزند!
حالا فرض بگیریم که این تریبونال مردمی است، پس چرا در روز جهانی حقوق بشر علنی می شود؟ و نه مثلا در سی ام تیر ماه یا سی ام شهریور ماه که یکی از روزهایی است که رژیم زندانیان سیاسی را زندانهای سراسر ایران بخاطر عقاید سیاسی شان قتل عام کرد! در اینمورد یک سطر از نوشته ی قبلی آقای رحمانی ۲(از تریبونال بین المللی علیه حکومت جهل و جنایت و ترور اسلامی حمایت کنیم) را در زیر انتخاب کردم، با تاکیدهایی از جانب من، تا شما را هر چه بیشتر با دید طبقاتی مبلغین این تریبونال " غیرمردمی" آشنا کنم!
"کارزار محاکمه حکومت اسلامی را جمعی از خانواده های جان باخته گان و جان بدر بردگان از کشتارهای دهه ۶٠، فعالین سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در اکتبر ۲٠٠۷ آغاز کردند. از آن تاریخ به بعد، تلاش برای ایجاد زمینه های برگزاری چنین دادگاهی با جدیت و پشت کار بی وقفه فعالان کارزار آغاز شد. دست اندرکاران این طرح، پس از بحث ها و مشورت ها و تبادل نظرهای زیاد، سرانجام آن را در روز جهانی حقوق بشر (دهم دسامبر ۲٠٠٩) علنی کردند. چندی بعد در تاریخ یازده فوریه ۲٠١٠، نخستین کنفرانس حقوقی برای تهیه و تنظیم پیش نویس ساختار دادگاه با حضور سه حقوقدان سرشناس جهانی از بلژیک، آلمان و کانادا برگزار شد. یک ماه بعد، در تاریخ یازده مارس ۲٠١٠ طرح ساختار دادگاه نهایی شد."
جالب است که از طریق همین نوشته ها به حقوق بشری بودن این نوع تریبونال ها می توان به راحتی پی برد! حقوق بشرهم چیزی جز همان فرمانی که کورش " سلطه گر" برای توسعه امپراطوی خونخوار خود نوشت و بعد هم امپراطوری های امروزی آنرا سر در کعبه شان ( سازمان ملل) قرار دادند نیست! یا منافع طبقاتی اش ایجاب میکند اگر کسی امروز جنایات امپراطوری های آمریکا و انگلیس و فرانسه و روسیه و ... را در حق ملل و به ویژه طبقه کارگر افغانستان و عراق و لیبی و سوریه و یوگسلاوی ببیند و دم از منشورحقوق بشر کورش بزند، یا مغز خورده ایست که در پی دموکراسی حقوق بشری کمر خادمی به امپریالیستها بسته است! همان حقوق بشر و منشورش که هیلاری کلینتون یکی از جانیان قرن، برای فریب دادن مردم ایران از آن در سخنرانی هایش اسم می برد تا به این وسیله تحریم های اقتصادی بر علیه مردم ایران را توجیه کند، تا جنایات دیگرشان را برای نادانها توسعه حقوق بشر جلوه دهد! واقعا باید کسی مغز خر خورده باشد که " پادشاهی" برود مردم بدبخت و بیچاره کشورهای دیگر را بکُشد، زنانش را به اسارت ببرد، حرمسراهای خود را گسترش دهد، سرزمین ها و منابع آنها را غارت کند و به تملک امپراطوری خود در آورد و بعد اسمش را هم " منشور حقوق بشر" بنامد! البته... البته در مبارزه طبقاتی همواره ما دو نوع بشر ( انسان) داریم بشری که استثمار و غارت و جنایت میکند که می شود بشر بورژازی و بشری که استثمار و کشته می شود که می شود کارگر و زحمتکش و محروم!
و آقای رحمانی " ها" چه شعف بار از علنی شدن تریبونال آنهم در روز جهانی حقوق بشر قلم فرسایی میکنند! تازه مگر این تریبونال چه می کرد که " مخفی" هم بود؟؟؟ آیا مخفی بودن آن به معنای تهیه و تدارک دیدن برای فریب مردم نبود؟ و گرنه این مسخره بازی ها چیست که آنرا در روز جهانی حقوق بشر(دهم دسامبر) علنی کردیم!!!!!!!!!!!!!!!!
راستش، وقتی آقای رحمانی از منصور حکمت جدا شد و نقدی هم بردیدگاه منصور حکمت نوشت به ویژه موضوع مصاحبه آن مرحوم رسوا را با صفا حائری در مورد اسراییل مطرح کرد، گمان می رفت که از نظر دیدگاه طبقاتی هم آقای رحمانی از منصور حکمت جدا شده، در حالیکه در نوشته های ایشان جای پای دید طبقاتی منصور حکمت کماکان دیده می شود! و آنهم دید روشنفکر خرده بورژا است!
آقای رحمانی کسی است که در اپوزسیون خارج از کشور از همه بیشتر از واژه های " برابری طلبی، آزادیخواهی، زنان، جهل و خرافه ، سوسیالیسم، کارگر کمونیستی..." استفاده میکند بی آنکه یکبار به خود این زحمت را بدهد و منظورش را ازبکار بردن عبارت سیاسی برابری طلبی توضیح دهد، بطور مثال واقعی در عالم مبارزه طبقاتی آیا طبقه کارگر می تواند از نظر اقتصادی با طبقه غارتگر برابر باشد؟ یا حتی از نظر حقوقی؟ مگر در همین جوامع غربی شاهد نیستیم که برای استثمارگران و غارتگرانی مانند صاحبان کمپانی وودافون و ویرجین و امثال آن مالیات خود را نمی پردازند قانونی وجود ندارد۳ اما کارگر و زحمتکشی اگر مالیاتش را ندهد قانون وجود دار می شود و طبق قانون روانه زندان می شود؟
دست و دلبازی استفاده از عبارات سیاسی توسط آقای رحمانی به آنچه در بالا اشاره مختصر به آنها شد، ختم نمی شود. به عبارتی که از یکی از نوشته های آقای رحمانی در رابطه با همین تریبونال انتخاب کردم اینجا عینا با رنگ قرمز می نویسم، "مبارزه پیگیر طبقاتی کارگری کمونیستی"، دقت شود و ا ایشان به جنبش مبارزاتی خارج از کشور موظف است توضیح دهد منظور ایشان ازاین عبارت جدید سیاسی چیست!!!!!! آیا قطار کردن واژه های سیاسی، برای عوام فریبی، همان کاری که منصور حکمت بی هیچ مسئولیتی آنرا ماهرانه بکار می برد و نادانهایی که دور خود جمع کرده بود را فریب میداد نیست، آیا این عوام فریبی همچنان غیرمسئولانه باید از جانب کسانی مانند آقای بهرام رحمانی ادامه یابد؟ اگر ایشان به کمونیسم واقعی باور دارند که دنبال حقوق بشر امپریالیستها راه نمی افتد و دخیل بند تریبونالها نمی گردد.....
آقای رحمانی در نوشته شان ( تیری که ازتریبونال....) در ادامه ی عوام فریبی شان باز هم حکم صادر می فرمایند که : "برگزاری تریبونال مردمی لندن؛ خواست همه انسان های آزاده مخالف سرسخت حککومت اسلامی، به ورِزه خواست همه خانوانده هایی است که حکومت عزیزانشان را در زندان های ایران قتل عام کرده است." تاکیدها از من است.
آقای رحمانی به چه حقی و به چه اجازه ای از طرف همه خانوده هایی که حکومت
عزیزانشان را در زندانهای ایران قتل عام کرده است حکم صادر میکند؟ پرواصخ است به
همان اجازه ای که ایشان در جمله اول همان سطر بالا مثل نوشته های دیگرش عوام فریبی
میکند و "همه انسان های آزاده مخالف سرسخت حکومت اسلامی..." را
در کاسه نادانها قرار می دهد، تا اگر نادانها از آن تریبونال غیرمردمی حمایت
نکردند به آنها غیرمستقیم هم یک انگ غیرآزادگی
و عدم مخالفت آنها با رژیم آنهم از
نوع سرسخت زده باشد!
لابد وقتی هم که نوشته ی اخیرشان( تیری که از تریبونال مردمی... به قلب حکومت اصابت کرد و آنرا دچار خونریزی کرد.." را می نوشتند پیش خود فکر میکردند که هیچکس نمی تواند با این نوشته سراپا عوام فریبانه ایشان مخالفت کند!! چرا که ایشان ظاهرأ نوک حمله اش رژیم منفورسرمایه داری اسلامی میباشد، اما در سراسر نوشته عوام فریبانه خواننده را به حمایت از تریبونال دعوت میکند. و گرنه این داستانهای تخیلی در مبارزه جدی طبقاتی چه جا و چه معنایی دارد؟ به قلب حکومت اصابت کرد و آنرا دچار خونریزی کرد یعنی چه؟ آقای رحمانی واقعا به کلماتی که روی صفحه اینترنت قطار میکند فکر هم می کند؟ یا اینکه تنها تخیلات ایشان به دانش ایشان کمک میکند؟ بی هیچ تعهدی، بی هیچ مسئولیتی شده اند قلم به دست!
اتفاقا برپایی این گونه تریبونال ها، همانطور که در نوشته قبلی گفته شد، .... برای جانیان رژیم سرمایه داری اسلامی وابسته به امپریالیسم عروسی میباشد تا محاکمه، چرا که آقای رحمانی ها و خانم قلعه بانی ها و همفکرانشان به جانیان رژیم که عزیزان مردم را در زندانها به خاطر اندیشه و عقاید سیاسی شان قتل عام کردند خدمت می کنند و جان آنها را از مجازات انقلابی در ایران نجات می دهند! که این امر خود از دید طبقاتی آقای بهرام رحمانی و همفکران ایشان یعنی " خرده بورژای روشنفکر" حکایت میکند.
یک فرد ضدسرمایه داری دانا، پای بند به مبارزه جدی طبقاتی، پای بند به ارزشهای انقلابی، پای بند به انقلاب و مراحل انقلاب( که برپا کردن چوبه های دار و اعدام برای محاکمه جنایتکاران نوکر سرمایه داری جهانی، که زندانیان سیاسی را به خاطر عقایدشان قتل عام کردند، خلق های کرد و ترکمن و بلوچ و تُرک را سرکوب کردند، کارگران را به خاطر مطالباتشان به بند کشیدند و کشتند، مردم را در خیابانها ترور کردند، زنها را از همه نظر سرکوب کردند، مبارزات دانشجویان را به خاک و خون کشیدند و جامعه را به عقب راندند.... مراحل خود را به درستی طی میکند)، هرگز برای نجات جان جنایتکاران به تریبونالهای غیرمردمی و حقوق بشری روی نمی آورد! مگر افرادی مانند آقای رحمانی ها که در روز روشن و با نوشته های کیلویی خود در حال عوام فریبی محض است، سرمایه گذاری روی نجات جان جانیان رژیم آنهم از قبل خانواده های زندانیان سیاسی! اگرامروز در کمال تاسف دیده می شود عده ای نادان مانند خانم لیلا قلعه بانی مبارزه عزیزان خود را به واسطه " خونی" و نه سیاسی، در تریبونال غیر مردمی به حراج گذاشته اند، مشخص است که در پی نام و نانی هستند، و تاریخ مبارزه طبقاتی هم از این عده افراد نادان کم به خود ندیده است، اما در زیر اسم کارگر و کمونیسم و سوسیالیسم و آزاده خواهی ... تریبونال غیرمردمی و ناجی جان جانیان رژیم منفور این همه قلم فرسایی کردن هم چیزی جز خدمت به بورژازی جهانی نمی تواند باشد!
رژیم سرمایه داری اسلامی وابسته به امپریالیستها هم همین داستانهای تخیلی را می خواهد که با آن بازی کند، وگرنه در ایران کیست که نداند خمینی جلاد با استفاده از فرامین الهی، فرمان قتل عام زندانیان سیاسی را صادر کرد، و چه خونها که در زندانها در دوره نخست وزیر میرحسین موسوی جنایتکار بر زمین نریخت؟ حالا آقای بهرام رحمانی باد در غبغب می اندازد که این تریبونال مردمی لندن بود که فرمان خمینی را " افشا" کرد!آقای رحمانی واقعا میدانید شرم چیست؟ شرم کنید!!!
واقعا میدانید عوام فریبی چیست؟ عوام فریبی تان را متوقف کنید! مگر نسلی که هم نسلهایش در زندانهای سراسر کشور در دوره نخست وزیری میرحسین موسوی قتل عام شدند در ایران حضور ندارند؟ مگر آنها برای فرزندانشان از جنایات رژیم نگفته اند؟ مگر شعار خر همان خر است پالانش عوض شده را مردم در همان ابتدای قیام وقتی که سرکوبگران حزب الهی به جان مخالفین رژیم در تظاهرات ها می افتادند، در کوچه و خیابان زمزمه نمی کردند؟ آنوقت آقای بهرام رحمانی و همفکرانش امروز با بی شرمی تمام از افشاگری تریبونال حقوق بشری تان دم می زنند؟
تریبونال حقوق بشری لندن و لاهه چیزی جز خدمت به جنایتکاران رژیم سرمایه
داری اسلامی نیست! تریبونال حقوق بشری لندن و لاهه هم جان جانیان رژیم را نجات
میدهد هم اموال آنها که از غارت دسترنج کارگران ایران به یغما برده اند!
همان دسترنجی که غارتگران و جنایتکاران دیکتاتوری شاه سرنگون شده امروز با بی شرمی
تمام منکر آن می شوند، گویی که این سی و سال فرح دیبا انگل و فامیل انگل او از کار
بازو و عرق جبین زندگی اشرافی خود را ادامه داده اند.
در خاتمه اینکه با سرنگونی این رژیم سرتا پا جنایت، طبق گفته آقای بهرام رحمانی، ممکن است افرادی برخی از خانواده زندانیان سیاسی قتل عام شده، مانند خانم لیلا قلعه بانی "تسکین" یابند، اما آنچه مهم است این است که خواسته های سیاسی زندانیان قتل عام شده تنها با سرنگونی رژیم متحقق نمی گردد، همانطور که با سرنگونی رژیم شاه نوکر امپریالیسم خواسته زندانیان سیاسی به قتل رسیده توسط دیکتاتوری شاه متحقق نشد. چرا که جای آن رژیم دیکتاتوری شاه نوکر امپریالیستها، امپریالیستها در کنفرانس گوادلوپ؛ دیکتاتوری اسلامی نوکر امپریالیستها را برای مردم ایران تدارک دیدند! و از آنجائیکه دین هیچ تضادی با سرمایه ندارد، بنابراین فرمان قتل عام زندانیان سیاسی هم از نظر حقوق بشر امپریالیستی ، و حقوق بین المللی" در چهار چوب عقیدتی حکومت وقت" بوده است! و تنها کسانی روسیاه تاریخ می شوند که می خواستند این تریبونال حقوق بشری را عوام فریبانه بر شانه خانواده های زندانیان سیاسی قتل عام شده سوار کنند! ننگ و نفرت ابدی بر چاکران بورژازی خونخوار کارگرکُش!
بیست و پنجم مرداد ماه ١٣٩١ برابر با پانزدهم آگوست ۲٠١۲
پانوشت ها:
تربیونال
"جشن عروسی برای جانیان رژیم"!
یا
"اجرای حق و عدالت"؟ صبا راهی
آنان زندگی را تنها برای خود نمی خواستند – بازهم در رابطه
با تریبونال – صبا راهی
١- تیری که ازتریبونال مردمی لندن شلیک شد، به قلب حکومت اسلامی
اصابت کرده است
۲ - از تریبونال
بین المللی علیه حکومت جهل و جنایت و ترور اسلامی حمایت کنیم
۳ – کدام موقعیت " برابر" ؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر