۱۳۹۱ آبان ۱۵, دوشنبه

خطاب به گفتگوهای زندان!


خطاب به گفتگوهای زندان!

( در حاشیه* اطلاعیه" هر گونه اقدام پلیسی... محکوم است")

صبا راهی


مسئله " تریبونال بورژازی کارگر کَش" و "دادستاندن" آن نهادِ سراپا پاسدار منافع امپریالیستها و نوکران جنایتکار آن با واکنشهای مختلفی از طرف نیروهای مختلف سیاسی مواجه شد، و پر واضح که هر فرد یا جریانی با دیدگاه سیاسی و مواضع طبقاتی اش با آن برخورد داشت! برخی ها موضع مخالف داشتند و برخورد برخی ها مانند گفتگوهای زندان چنین وانمود میکرد که از اینکه " افراد ذیصلاح" تریبونال را هدایت میکنند و خود در جایگاه تریبونال نیستند دلخورهستند؛ به همین سبب مدام سعی در " افشای ماهیت اشخاص" بودند تا ماهیت طبقاتی و ضدانقلابی تریبونالی که دادستانش بر اساس " نقض حقوق بشر" حکم صادر میکرد و نه جنایت طبقه استثمارگر بر طبقه استثمار شده. و نتیجه آن هم برای کسانی که خود را به نفهمی زده بودند مشخص شد، دیوان تریبونال بورژازی همانطور که مشخص بود حکم صادر فرمود که: دولت‌ها طبق قوانين بين المللی بايد پيگرد مقامات ايراني‌ شوند که مرتکب جنايت عليه بشريت شده اند. آیا گفتگوهای زندان "نتیجه" یی دیگری را خواستار بود یا هست؟ آیا تا به امروز گفتگوهای زندان موضع مشخصی در قبال مجازات جنایتکارانی که زندانیان سیاسی مقاوم را قتل عام کردند ارائه داده است؟ یا آنکه همان موضع چند سال پیش که پیشنهاد گرفتن غرامت را دادند پا برجاست؟

اما گفتگوهای زندان در همین روزها اطلاعیه یی نوشته با تیتر: " هر گونه اقدام پلیسی علیه انسانهای مبارز و زندانیان سیاسی مقاوم و جان بدر برده از کشتارهای رژیم اسلامی را محکوم میکنیم."
تیتر در بضاعت دیدگاه سیاسی اطلاعیه دهندگان نظر درستی را ارائه میدهد و این قلم نیز با "تیتر" موافق است. دراعلامیه که لینک آن در زیر قرار میگیرد از اینکه اسامی واقعی افراد افشا شده از همه نیروهای مبارز خواسته شده که نسبت به آن موضع بگیرند و آنرا محکوم کنند. قبل از اینکه اتهامی محکوم شود ببینیم دوستان ما در گفتگوهای زندان عملکرد سیاسی شان چه بوده است به این معنا که  ببینیم خود گفتگوهای زندان تا چه میزان فعالیت علنی را تبلیغ کرده و ترویج داده است؟ به عبارت ساده تر تا چه میزان به مخفی کاری معتقد و پای بند است؟ آیا گفتگوهای زندان خود به اصول مبارزه مخفی دهن کجی نکرده است؟! آیا بین دو صندلی ننشسته است؟  وقتی نیروهای گفتگوهای زندان چهره هایشان را علنی میکنند آیا میتوانند مدعی این باشند که دیگران آنها را لو داده اند؟ اساسأ این نوع فعالیت که چهره ات را علنی کنی و اسمت را مخفی چه مفهمومی می تواند داشته باشد؟ و آیا میتواند حاکی از صداقت انقلابی برده باشد؟ البته اگر که ما به انقلاب و معیارها و ارزشهای انقلابی باور داشته، به آنها پای بند باشیم!

راستش به هیچ عنوان قصد هیچ گونه توهین و یا تحقیر اطلاعیه گفتگوهای زندان را ندارم، دست کم آنهایی که در گفتگوهای زندان مشغول فعالیت هستند سالها در سیاهچالهای رژیم اسلامی وابسته به امپریالیسم بخاطر عقایدشان، بخاطر تعلق سیاسی سازمانی شان حتی اگر شکنجه نشده باشند زندانی کشیده اند. اما محتوی اطلاعیه گفتگوهای مرا به یاد اطلاعیه حزب منصور حکمت انداخت و اقدام پلیسی روزنامه دست راستی نیمروز که نام واقعی او( ژوبین رازانی) را افشا کرده بود. تا قبل از آن منصور حکمت مشغول چه نوع فعالیتی بود و مواضع و دیدگاه سیاسی اش در باره مبارزه علنی چه بود؟ او مدام جنبش نوین کمونیستی ایران را زیر ضرب میگرفت که " ... این چپ سنتی در نشریاتش هیچ اسمی پای نوشته هایش نبود، و کارگران بیچاره نمی دانستند که اسم نمایندگان شان چیست، یا حتی شکل و شمایل آنها را نمی شناختند"! این نظر منصور حکمت مانند سایر " تزهای نپخته " اش شده بود " نُقل مجلس" شان! تا که حرف میزدی هواداران بیسواد حزب دست ساز او فورأ همان جمله های کلیشه ای را نثارت میکردند. تا آنکه زد و روزنامه دست راستی نیمروز پته ی آقای منصور حکمت پروصهیونیسم و پروامپریالیسم را روی آب ریخت و مشخص شد که او که اینهمه بالای منبرش "پند" میداده، اسم واقعی اش " ژوبین رازانی" بوده؛ که در پایین منبر....!  او در حالیکه خودش و تمام حزب دست سازش را علنی کرده بود با اسامی غیر واقعی داشت جنبش کمونیستی ایران را " فلک " میکرد که چرا علنی نبود و چرا با اسم واقعی خود نمی نوشت!

ضمن افشای نام واقعی منصور حکمت همان روزنامه دست راستی افشا کرد که "ژوبین رازانی" قول همکاری به ساواک داده بود. و بعد هم دفتر سیاسی حزب ایشان اطلاعیه ی بلند بالا صادر کرد که " آهای..... همه باید محکوم کنند این اقدام پلیسی را...."! همه هم بنا بر پرنسیپ های سیاسی شان کار نیمروز را محکوم کردند، اما وقتی زمان پاسخ گویی به جنبش کمونیستی رسید، در حالیکه از " منصور حکمت " خواسته شده بود که به جنبش کمونیستی ایران ( که ایشان با بی شرمی تمام در کنگره حزبش آنرا بارگاه ابلهان نامیده بود و بدعت فحاشی اش به جنبش از آنجا آغاز شد) پاسخ گو باشد که آیا موضوع همکاری ایشان با ساواک صحت داشته یا خیر ایشان سکوتش را با خود تا گور هم برد!

حال حکایت کارِ شما دوستانِ گفتگوهای زندان است! دوستان عزیز! وقتی شما چهره هایتان را علنی میکنید، و یوتوپ پر است از سخنرانی های شما که در جای جای مختلف هم با افتخار گفته اید که به هیچ " سازمان سیاسی " تعلق ندارید و مدام هم ضد تشکیلات کمونیستی سخنرانی کرده اید، وقتی هم به شما در این زمینه هم انتقاد شده در اتاق های پالتاکی تان گفته اید که " ما نه حزب هستیم و نه سازمان سیاسی و این میکروفون هم آزاد است و ما هم "دیگه چایی بیار" نیستیم"... و میکرفون تان را هم جلوی دهان متعفن هر ضد کمونیستی قرار دادید که مبارزه مخفی را مورد لگدپراکنی قرار دهد. بعد هم دیدید همان دهانهای آلوده با شما هم همان برخوردهای شنیع را کردند... کدام اصول مبارزه مخفی را رعایت کرده اید که حالا از علنی شدن اسم تان دلخور هستید و از همه می خواهید که اقدام پلیسی را محکوم کنند! مگر شما اصول مخفی کاری را رعایت کردید؟

وقتی چهره تان را علنی میکنید و اسم تان را غیر علنی آیا در حال دورغ گفتن به توده های مردم نیستید؟! با اینکارتان معلوم نیست که کدام  چهره شما را باید باور داشت! اسم غیر واقعی تان را؟ یا چهره تان را روی صفحه تلویزیون یا یوتوپ؟ آیا بهتر نیست شعور دیگران را مورد بر حرمتی قرار ندهید؟

اگر واقعا باور به مبارزه طبقاتی دارید قدری در خلوت خود کلاه تان را قاضی کنید و ببنید کجای کارتان اشکال داشته، آیا آنرا برطرف کرده اید یا اینکه همچنان به آن ادامه میدهید!به باور این قلم صادق بودن، در وحله اول با خود و بعد با دیگران شرط اول مبارزه طبقاتی است. شما با علنی کردن چهره تان و مخفی کردن نام تان آیا فکر میکنید که اخلاق مبارزه طبقاتی و یا " مخفی کاری" را رعایت کرده اید؟ یا اینکه به مخدوش کردن شیوه های درست مبارزه کمک کرده اید؟

بی شک هر گونه اقدام پلیسی در جهت افشای مخالفین رژیم و فعالین مبارزه طبقاتی محکوم است اما قبل از آن هر گونه توهم پراکنی؛ بین دو صندلی نشستن، و تعرض به اخلاقیات انقلابی ؛ ارزشها و معیارهای انقلابی نیز قویأ محکوم میباشد!

نوامبر دوهزار و دوازده برابر با آبان ماه هزار وسیصد و نود و یک

تریبونال بورژازی کارگرکُش و مبارزه جدی طبقاتی
*اطلاعیه گفتگوهای زندان
  

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر