۱۳۹۱ دی ۱۱, دوشنبه

سال نو



سال نو

احمقانه ترین چیز جشن گرفتن برای نو شدن سالی است که سال قبلش استثمار شده ایم؛ که هر روز به ما دورغ گفته اند، که هر روز زور گفته اند؛ که هر روز کارگران را در اشکال مختلف به قتل رسانده اند، که هر روز کودکان از گرسنگی مرده اند؛ که هر روز فقیرها بچه های بیمارشان در بغلشان از بی درمانی جان داده اند، که خودشان با حسرت همه عمر را سپری کرده اند،  که هر روز حقه بازان رفرمیست با لباس روشنفکری به خادمی سود سرمایه درآمده اند، که هر روز ... و رفرمیست های ترسان از انقلاب دست به "دعا" میبرند که " شکر یکسال هم گذشت"... که یعنی باز هم به این روند تن داد! 
 این سالها که جشن گرفته میشود سالهای سرمایه خونخوار است و نه سالهای کارگران و زحمتکشان و محرومان! جشن سودهای نجومی آخر سال سرمایه است! 

سال کارگران و زحمتکشان و محرومان زمانی نو می شود که مالکیت خصوصی، استثمار؛ فقر، اعتیاد؛ تن فروشی، در یک کلام سرمایه داری خونخوار از جامعه بشریت بدست پرقدرت کارگران روشنفکر و آگاه و متحد نابود شده باشد. با تلاش و کوشش مداوم و با قلبی های مملو از شقایق های امید برای رسیدن به آن سال سرخ و پایکوبی واقعی.
 و به امید آگاهی بیشتر برای شناخت و دفع ناقلان میکرب بورژوازی کارگر کُش در لباس های رنگارنگ! 
سی و یکم دسامبر دوهزار و دوازده

صبا راهی



File:Poppies again 6 (5781495065).jpg

۴ نظر:

  1. ...
    آنچه شما از سال طی شده نوشته‌اید نصفه‌ی خالی لیوان است، که هم درست است و بد است هم همه منفی، اما سال طی شده و سالیان سال است که رزم سترگ طبقه‌ی کارگر و کمونیست‌ها یک روز تعطیل نشده است و تعطیل شدنی نیست تا واژگونی طبقه‌ی حاکم و استقرار سوسیالیزم و برپائی جامعه‌ائی عاری از ظلم و ستم و استثمار.
    به یاد آرید در سال طی شده جنبش گرسنگان را، وال‌استریت و جنبش برآشفتگان و جنبش ۹۹ در صدی‌ها را علیه ١ در صدی‌ها، به یاد آرید که زندان‌ها از مبارزین و انقلابیون در سرتاسر جهان از اوین تا گونتانامو تا ابوغریب و تا صدها زندان مخفی جمهوری اسلامی در ایران و صد زندان‌های امپریالیست‌ها در کل جهان، که از ترس و وحشت آنان از مبارزین بر پا است، هر روز برای ما روزی نو است! چرا؟ چون رو به پیش داریم و پیشاهنگ بهارانیم و این روزها جشن دارد و شادی و تبریک. این ستم گرانند که باید به عزا بنشینند و غم فردای خود خورند، ناله و زاری سر کنند. افق رهائی ما روشن است و آینده از آن ماست پس چرا شاد نباشیم و شادی نکنیم. شادی گهر ماست، این دشمنان زحمتکشانند که تلاش می‌کنند آینده را حتا در خیال و آرزو از ما بگیرند و به نیروها و دژخیمان خود قوت قلب بدهند.
    این ما هستیم که باید حقیقت مبارزاتمان را هر روز تعریف کنیم و به یاد هم آریم و نا امید نشویم، چطور می‌شود در سال گذشته طوفان خشم طبقه‌ی کارگر یونان را نا دیده گرفت، مارش عظیم کارگران آرژانتین جهان سرمایه‌داری را به لزره انداخت، در بریتانیای کبیر!! پوزه پلیس بارها به خاک مالیده شد، در ایتالیا، پرتقال، پاریس، در شاید صد شهر آمریکا بحران لاعلاج سرمایه‌داری به رخ کشیده شد و از نبردهای خیابانی کشیده خورند، در اسپانیا کارگران سنگر بندی کردند با اسلحه‌های دست ساز خود رو در رو با پلیس سرمایه سرشاخ شدند.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. یک اظهار نظر از طریق ایمیل رسیده بود که چون نکات انحرافی فاحشی در آن بود فکر کردم بد نباشد که در زیر این نوشته بخشی از آنرا که مربوط به این نوشته بود را عینا کپی کنم و پاسخم را نیز در این جا بنویسم.
      پاسخ به دوستی که "نیمه پر لیوان" را میبیند:
      یک ضرب المثلی هست که میگه با حلوا، حلوا گفتن دهن شیرین نمی شه.
      وشما رفرمیست ها هم با ردیف کردن کلمات کمونیست ، سوسیالست ومارکسیست ، تفکررفرمیست و دمکرات منشی بورژوائی تان پنهان نخواهد شد.
      شما که طرفدارجنبش های رفرمیستی ازقبیل جنبش وال استریت وجنبش اشغال هستند، جرأت نمی کنید که اسمی ازمبارزات معدنچیان افریقای جنوبی که با انواع واقسام سلاح های سرد با ارتش سرکوبگرافریقای جنوبی بخوان بریتانیای کبیر جنگیدند وپلیس فاشیست با تیراندازی به سمت آنها، تعدادی زیادی ازآنها را به خاک وخون کشید
      شما با تکرار کسل کننده کلمات توخالی، شادی توخالی را دستمایه مبارزاتی تان با دژخیمانی که هم اکنون تعطیلات سال نوشان را دربهترین نقاط روی زمین مشغول خوش گذرانی هستند، قرارمیدهید
      واحتمالأ درخیال خامتان، شکم های گرسنه وسفره های خالی ازنان را نشانه شادی وشعف فقرا برای دهنی کجی به دژخیمان تصور میکنید.
      شما فیلسوف لیبرال یا نمیدانید که جامعه سوسیالیستی، هنوزطبقاتی است وبا کمونیسم هست کهیک جامعه بدون طبقه خواهد بود به احتمال زیاد شما هم ازبکاربردن برپائی کمونیسم وحشت دارید وبه کاربردن سوسیالیسم یک مقدار کم خطرتراست، چون کشورهائی مثل سوئد ونروژهم سیستم خودشان را سوسیالیستی میدانند
      شما روشنفکران بورژوا صلاحیت ندارید درمورد جانیان تصمیم بگیرید، این کارگران وزحمتکشان هستند که حساب همه جانیان ومزدورانشان رفرمیست ها خواهند رسید.
      امید که این سطر مرا نیز با رفقایتان مرور کنید و باز هم بر تندی این قلم...
      به امید سال نوی واقعی کارگران و زخمتکشان
      صبا راهی

      حذف
  2. وقتی شما کسی را رفرمیست و فیلسوف لیبرال و دمکرات منش بورژوا و کسی که از بردن نام کمونیست وحشت دارد می شناسید، فکر نمی کنید پاسخ دادن ایشان به شما احقمانه باشد؟
    چون اسم مرا پای نوشته ی فوق نگذاشتید و کاری خوبی هم کردید، در این جا هم من نام خود را نمی‌گذارم؛ چون اهمیتی هم ندارد، مهم موضوعات مطرح شده است.
    همین جا هم می‌پذیرم که اشتباه کردم نظرم را به ایمیل شما رپلی (Repiy) کردم. مطمئن باشید دیگر چنین خطائی نخواهم کرد.

    پاسخحذف
  3. دخیل بستن به جنبش های رفرمیستی نتیجه اش می شود " نا امید" خواندن کسانی که شادی واقعی را برای کارگران و محرومان در پس نابودی مالکیت خصوصی و تمام ابزار سرکوب و سرکوبگران آروز دارند و در آن راستا مبارزه میکنند.
    می فرمایید: " هیچ آیه‌ای از هیچ رسولی برای ما مقدس نیست و تقدس در باور ما نمی‌گنجد." ! اما خودتان شدید رسول و تفکرات رفرمیستی تان برایتان آنچنان " مقدس" شد که وقتی به آن ها برخوردشد، و انحرافات تفکر سیاسی تان برملا ، آنقدر به شما برخورد، که پاسخ گویی به آن را " احمقانه" قلمداد میکنید! نه دوست عزیز! چیزی ندارید بگویید، دارید؟ و گرنه کسی که برای رهایی ستمدیدگان از چنگال سرمایه خونخوار مبارزه میکند جدل نظری را جزء لاینفک مبارزه طبقاتی میداند! اما شما از سر بی آبرویی تفکر رفرمیستی تان است که چنین برخورد میکنید! همه هم جنس های شما چنینند! انتقادهای تند و برنده را که نقاب از چهره رفرمیستی شان می درد " فحش و توهین" قلمداد میکنند و قهرکردن با چنین قلم هایی را به قهر با سرمایه و جانیان رژیم ترجیح میدهند! و چنین افرادی برای کارگران و زحمتکشان به هیچ عنوان نمی توانند قابل اعتماد باشند! چند کارگر وقتی به آتش کشیده شدن صاحب کارخانه چای آسام را خواندند گفتند " آخیش خوبش کردند سزای اینها همینه"!! اما شما "روشنفکران بورژوازی" در آموزش های سرمایه داری در غرب آنچنان غرق شده اید که از مجازات مرگ جانیان رژیم شرم دارید و فکر میکنید کاری "غیرانسانی" است! بهرو اگر شما تفکرتان سالم بود نامتان را هم پای آن می گذاشتید. ضمنأ لااقل من که نظر شما را سانسور نکردم، کاری که " رفقای همفکر شما" در سایت هایشان با نوشته های این قلم میکنند، و اسم کارگر را هم در سایت هایشان یدک میکشند! مبارزه طبقاتی به هیچ وجه بر اساس دوستی و نان و نمک خوردن شکل نگرفته و روند آن بر پایه این تفکر غلط قرار ندارد!

    پاسخحذف