۱۳۹۱ دی ۲, شنبه

جنایت‌شمار امپریالیسم خون آشام آمریکا


جنایت‌شمار امپریالیسم خون آشام آمریکا


خواننده گرامی که شاید در مورد امپریالیسم آمریکا چیز زیادی ندانی، منظور از چیز زیاد حقایق است، بسیار خوشحالم که شما خواننده این نوشته هستید. نوشته زیر بخشی از آن ترجمه دو فیلم کوتاه مستند است که اسم آن تاریخ شمار امپریالیسم آمریکایی بود که من آنرا به جنایت شمار امپریالیسم خون آشام آمریکا تغییر دادم، علت این تغییر را وقتی که فیلم را همراه با این نوشته دیدید متوجه میشوید. وقتی که به زندگی و آینده خودت، فرزندانت، فرزندان فرزندانت فکر میکنی، مطمئنا نیاز داری که به این نیز بیندیشی که میخواهی مستقل زندگی کنی یا اینکه زیر سلطه این یا آن؟ میخواهی خودت برای زندگی ات، آینده ات تصمیم بگیری یا این یا آن؟ برای این مستقل بودن به چه چیزهایی نیاز داری؟ از چه چیزهایی میگذری تا این استقلال را در زندگی بدست آوری؟ بی شک سرنوشت سرزمین مان نیز مستثنی این قاعده نیست! همانطور که ما دوست نداریم که در زندگی خصوصی مان، فرد دیگری دخالت کرده، با کشتن برادر یا خواهر، همسر، پدر یا مادرمان ما را به " آرامش" برساند، همانطور هم در تعیین سرنوشت کشورمان و تغییر رژیم مستبد حاکم بر آن نیز! خب، خسته تان نمیکنم به برگردان متن این دو فیلم کوتاه که لینک شان در همیجا برایتان میگذارم بپردازید. جملات داخل پرانتز نظرات من است که امیدوارم باعث اختلال در مطالعه تان نشود. ضمنا به لینکهای دیگری هم که در همین رابطه در قسمت های مختلف این نوشته و یا در پایان  این نوشته برایتان قرار میدهم حتما سر بزنید و با حوصله  هم فیلم ها را ببینید و هم متن ها را مطالعه کنید و برای آگاهی دیگران نیز دستان مهربان یاری گرتان را بکار گیرید. دستهای گرم و مهربان و محکم شما را از راه دور میفشارم. ساعات پرباری را برایتان آرزو دارم. تا پایان این نوشته که دوباره با شما گفتگو دارم.
لینکهای دو فیلم کوتاه:


گوینده فیلم که احتمالا تهیه کننده آن نیز هست فیلم را چنین آغار میکند:

این مهمترین درس  تاریخ است که تا بحال داشتند.
من یک آمریکایی هستم، و آمریکا را دوست دارم، اما نه بخاطر دلایلی که  در پی آمد میبینید:

آمریکا – 1492
در این سال اولین دسته از مهاحرین به " دنیای جدید"  میرسند و به محض ورود، شروع میکنند به راندن سرخپوست ها آمریکاییهای اصلی از سرزمین خودشان! برای ساختن راه به "آمریکای جدید" در طی دو قرن حدود 11،000،000 سرخپوست توسط مهاجرین کشته میشود.
(فکر کنید که شروع این قلدری که یازده میلیون مردم را در سرزمین خودشان بکُشد و زمینهای آنها را صاحب شود باشد به کجا خواهد رفت. فراموش نکنید که اسراییل نیز چنین پیشینه جنایتکارانه ای دارد..مترجم)

مکزیک – 1846
بعد از مدت کوتاهی آمریکایی های جدید تازه وارد، تگزاس را از مکزیک را با توسل به زور به کنترل خود میاورند، مکزیک بخاطر این عمل با آنها میجنگد. با کشتن بیش از 25،000 مکزیکی سرزمین جدیدی را به کنترل در آوردن، و بدین طریق  ایالات متحده طبق معمول پیروزی کسب میکند!

فیلیپینی ها 1902 – 1899
امیلیو  آگیونالدو  رئیس جمهور فیلیپین اعلام استقلال کشورش از حضور اشغالگران میکند( آمریکا یکی از اشغالگران بود ) رئیس جمهور مک کینلی "با مهربانی یکسان " 20،000 سرباز و 500،000 شهروند فیلیپینی را میکُشد.
2- توضیح مترجم - در ششم سپتامبر 1901 ویلیام مک کینلی رئیس جمهور وفت آمریکا به وسیله شلیک گلوله در بافولوی نیویورک در حالیکه در مراسم پان امریکن شرکت میکرد کشته میشود. جمعیتی که صف کشیده بودند تا با مک کینلی بعنوان مدعوین با او دست بدهند، یکی از آنها بنام لئون کزولگوسز لهستانی بجای دست دادن با مک کینلی در حالیکه دست راست مک کینلی منتظر ...بود دو گلوله یکی به قفسه سینه او یکی به ناحیه زیر شکم او شلیک میکند. مک کینلی در بیمارستان بستری میشود؛ به بیهوشی میرود و دوبار بهوش میاید و برای همیشه به درک واصل میشود!
لئون کزولگوسز لهستانی که گفته میشود یک آنارشیست سوسیالیست بوده در 29 اکتبر 1901 به دلیل قتل محکوم به مرگ با وصل به برق 1700 ولت میشود. دقایقی پیش از اینکه او توسط صندلی الکتریکی که به برق 1700 وصل بود کشته شود چنین میگوید: " من رئیس جمهور را کشتم او دشمن مردمان خوب بود. من اینکار را برای کمک به مردمان خوب انجام دادم، برای تمام کارگران تمام کشورها. او را کشتم برای اینکه وظیفه ام را ادا کرده باشم. من به این اعتقاد ندارم که یک نفر بایستی از بسیاری از خدمات برخوردار باشد و یک نفر دیگر بایستی هیچ چیز نداشته باشد."

نیکاراگوئه – 1912
در این سال ارتش آمریکا به نیکاراگوئه حمله میبرد، گارد ملی نیکاراگوئه را تشکیل میدهد و دیکتاتور آنستازیا ساموزه گارسیا را به قدرت می نشاند. فساد، شکنجه و قتل مخالفین به مدت 47 سال ادامه پیدا میکند.

دومینیکن دموکراتیک – 1916
در این سال آمریکا با به قدرت نشاندن یک ضدکمونیست بنام  رافائل لئوندیاز تورزیلو دلیلی برای خلق یک دیکتاتوری به مدت 30 سال برای  شکنجه و قتل کمونیست ها پیدا میکند.... به کنترل در آوردن بیش از 80% از مزارع شکر، دیکتاتور تریوزلو کارگران را به بردگی کشانده و 20،000 کارگر هائیتی  را کشتار دسته جمعی می نماید.

السالوادور – 1931
آمریکا در این سال از گروه مسلح غیر رسمی هرناندو مارتین نز که در شناسایی و به قتل رساندن کمونیستها حمایت کرده، فرهنگ سرخپوست ها را از آن سرزمین جارو کرده، به هتل ها یورش برده، خیابانها را مملو از اجساد میکند. دهقان ها را مجبور کرده که قبرهای دسته جمعی کَنده و پس از کندن قبر خودشان را نیز بکُشند. 40،000 نفر کشته میشوند.

اسپانیا – 1939
هیتلر، موسیلینی و کمپانی های آمریکایی( جنرال موتور و فورد ) ژنرال فرانسیسکو فرانکو را با در اختیار گذاردن وسایل نقلیه کمک میکنند تا انتخابات آزاد اسپانیا  را به زیر بکشد. فرانکو اتحادیه های کارگری را ممنوع نموده، کتابها را به آتش کشیده، و مخالفین را بطرز وحشیانه ای شکنجه کرده و به قتل میرساند.

پاناما – 1946
ارتش آمریکا مدرسه ی آمریکا را تاسیس میکند( SOS) تا از طریق این مدرسه ارتش آمریکای لاتین را " مدرن" نماید. 60،000 نفر را برای استفاده از اسلحه، جنگ روانی، و تکنیکهای بازجویی تعلیم میدهد. برخی از فارغ التخصلان مشهور مدرسه ی آمریکا مانوئل نوریگا  پاناما، هوگو اوسرایاس بولیوی، و ژنران مانت  از گواتمالا میباشند. ( این سه نفر دیکتاتورهایی میشوند که در سطرهای پایینی به جنایات آنها پرداخته میشود- مترجم)

کره 1950 _ 1953
آمریکا در جنگ کره جنوبی برای جلوگیری از تاثیر کمونیسم در کره شمالی دخالت میکند، در حالیکه چین کمونیست و بیشتر از یک " تهدید" بود. در پایان دو میلیون و نیم از مردم کشته شدند. آمریکا " دیوارهای رودخانه را بمباران میکرد برای اینکه " دیگر چیزی برای بمباران کردن وجود نداشت" میگویند " آنها دوست داشتند که حرکت آب را تماشا کنند".
ویتنام 1963- 1950  ( مخالف هر گونه استقلال طلبی)

در این سال آمریکا یک دسته بزرگ از مشاوران ارتش خود را، برای کمک به نیروهای فشار فرانسوی در جهت جلوگیری از برنامه ریزی استقلال طلبی ویتنام جنوبی پیاده میکند. در طی چند سال بعد حدود 60،000 نفر ویتنامی کشته میشوند.

ایران 1953- 1979
سی آی ای ،در یک عملیات کودتایی در بیست و هشتم مرداد 1332، رهبر مردم ایران محمد مصدق را از نخست وزیری به زیر می کشد، بخاطر "خطر" ملی اعلام کردن صنعت نفت که در دست انگلیس بود. شاه پهلوی را به ایران بازگردانده و یک سازمان پلیس مخفی بنام ساواک را در ایران تشکیل میدهد. آمریکا نیز جایگاه نظامی خود را داشت، در حالیکه 70،000 ایرانی ، شکنجه و کشته شدند. ناپدید کردن افراد، شوکهای الکتریکی، آب جوش و درآوردن دندان با گاز انبر از شکنجه های متداول بود.

پاراگوئه – 1945
آلفرد استریو سینر، یک ستایشگر بزرگ نازیسم، به قدرت نشانده شد، تا کمک کند که کمپانی های آمریکایی جنگلها، معادن و مراتع آن سرزمین را تحت استثمار خود درآورند. آمریکا برای پیاده کردن چنین برنامه ای 146 میلیون دلار پول ریخت. هزاران سرخپوست در تلاش برای متوقف کردن " پیشروی آمریکاییها" و جلوگیری از نابودی محیط زیست، یا بطرز وحشیانه ای قصابی شدند، و یا در زمینها بصورت برده بکار اجباری در آورده شدند.

گواتمالا – 1954
جاکوب آربنز که در انتخابات دموکراتیک توسط مردم منتخب شده بود هزاران هکتار از زمینهایی را که کمپانی ایالات میوه (UFC ( به تصرف در آورده بود را به کشاورزان برمیگرداند. سی آی ای قدرت را به چنگ میگیرد و زمینها را به UFC پس میدهد. پس از کودتای نظامی دست راستی ها، مالیات بر میوه صادراتی به آمریکا ملغی شد، و هزاران نفر از متعرضین و منتقدین سیاسی زندانی شدند.

هائیتی – 1959
نیروهای نظامی آمریکا به پشتیبانی از رژیم دیکتاتوری دی یو واری برای جلوگیری از انقلاب مردم گرسنه آن در آمدند. در دوران دیکتاتوری دی یو واری پلیس سرکوب گر او بیش از 60،000 نفر از مردم هائیتی را شکنجه کرد و کشت و 400 میلیون دلار را درو کرد.

اکوادور – 1960
ولاسکو ایبارو که در یک انتخابات دموکراتیک توسط مردم به قدرت رسیده بود خواسته های آمریکا مبنی بر قطع رابطه با کوبا و برخورد خصمانه با کمونیستها را رد میکند. آروسنه مونا که از خودِ سی آی ای بود جایگزین ولاسکوایبارو میشود.... فرماندهی نظامی بزدوی کنترل اوضاع را در دست گرفته، کنترلی که بسرعت آزادی های شهروندی را به تعلیق انداخته و انتخابات بعدی را منحل میکند.

کوبا – 1960
آیزنهاور رئیس جمهور وقت آمریکا به سی آی ای این اختیار را میدهد تا اقداماتی بر علیه فیدل کاسترو از قبیل: به آتش کشیدن مزارع غلات و حبوبات، منفجر کردن کشتی ها ، و اختلال در صنعت کوبا را برعهده گیرد.  و این اولین باری بود که آمریکا در عوض کردن رژیم یک کشوری ناموفق میشد! کوبایی ها ورود دشمن را به کشورشان متوقف کرده و زندگی کمونیستی خودشان را ادامه میدادند.

زئیر – 1964

نیروهای نظامی سی آی ای با توسل به زور لومامبا رئیس جمهور سوسیالیست منتخت شده از طرف مردم را از قدرت برکنار میکند، و موبوتو سه سه سکو را به قدرت میشناند. آمریکا در عوض به منابع و معادن مس، کبود و الماس زئیر بطور آزاد دسترسی پیدا میکند.. در حالیکه از هر دو کودک زیر پنج سال یک نفر گرسنگی میکشد سکو  5 میلون دلار از طریق استثمار کردن مردم در کیف پولش دارد. او  هر نوع مخالف حکمومتش را نیز زندانی و شکنحه کرده و به قتل میرساند.
لومباما را بعد از آنکه دستگیر میکنند، به نقاط نامعلومی میبرند، این انقلابی بزرگ دنیا که چه گوارا به او لقب شهید انقلاب دنیا را داده بود یک کارمند ساده اداره پست بود که از وضعیت ضدبشری در که در کشورش توسط استعمارگران و استثمارگران مثل بلژیک به ستوه آمده بود از میان مردم برخاسته و به برای متحقق کردن حقوق پایمال شده خود و همنوعانش خود را تا مرحله رسیدن به مقام رئیس جمهوری ارتقاء میدهد، اما نه رئیس جمهوری که مردم کشورش را در راه منافع امپریالیستها بکشد، مثل نخست وزیران و روسای جمهور بیسواد و آدم کُشی که در ایران سراغ داریم، ابتدا استعمارگران فکر میکردند که میتوانند او را " به خدمت" خود در آوردند اما لومامبای جاودان از همان لحظات اول با نطق های آتشین خود به آنها نشان داد که هرگز تن به مزدوری استعمارگران نمیدهد. همانطور که در فیلم مستندی که در پایین برایتان قرار میدهم مشاهده میکنید، جنایتکاران سی آی ای و سایر ماموران آدم کشی بلژیک و فرانسه و خود " رفیق تا دیروز" او با " افتخار" از قصابی کردن بدن لومامبا پس از کشتن او با شلیک دهها گلوله و سوزاندن تکه های جسد او در اسید با " لذت" حرف میزنند! لومامبا برای رهایی سرزمینش از یوغ سلطه استعمارگران و استثمارگران برخاسته بود! اما امپریالیسم آمریکا توسط سی آی ای آدم کُشش با جنایتی که در حق لومامبا از خود نشان داد ثابت کرد که درنده خوبی حیوانی اش برای نابودی مبارزین راه آزادی حد و مرزی نمی شناسد!
فیلم مستند در باره کشتن لومامبا "شهید انقلاب دنیا"


فلیپین 1965 – 1986
آمریکا رئیس جمهور فردینان مارکوس را بخاطر حمایتش از کمپانی های تجاری آمریکایی حمایت کرده و رئیس جمهور بوش او را بخاطر " پرنیسیپ های دموکراتیک" او ستایش میکند..... همچنانکه بدهی ملی از 2 بیلیون دلار به 30 بلیون دلار میرسد، سازمان عفو بین الملل گزارش میدهد که بیش از 60،000 نفر از فیلیپینی ها مخالف سیاست های مارکوس دستگیر و شکنجه میشوند.

یونان – 1967
در این سال سی آی ای در یک کودتا به رهبری عضو سابق حزب نازی جرج پاپاداپوس، رئیس جمهور منتخب مردم  آندریاس پاپانجریو  که در یک انتخابات آزاد به قدرت رسیده بود را به زیر میکشد. در یک ماه اول قدرت پاپاداپوس 8،000 کمونیست دستگیر، زندانی و شکنجه میشوند. یونان بخاطر نقض حقوق بشر از کمسیون اروپا اخراج میشود.
( فکرش را بکنید رژیم دست نشانده امپریالیستها سی و دو سال است که میگیرد و شکنجه و تجاوز میکند، سر به نیست میکند و میکشد هیچ کدام از این کشورها حتی همان " عفو بین الملل"  و سازمان ملل دست ساز خود همین کشورها هم به این کشتار و جنایات اعتراض نکرده، آنوقت وقتی که ندا آقا سلطان بطرز " مشکوک" کشته میشود رئیس جمهور آمریکای خون آشام قلبش به درد میاید... انگار که تا قبل از مرگ ندا سرمایه داری اسلامی در ایران مخالفینش را " گُلباران" میکرده..، بیشک روزی اینحقیقت که سی آی ای در کشتن ندا دست داشت تا نظر جهانیان را از جنایات رژیم در حق زندانیان سیاسی سالهای 60 و 67 و نیز شورش مردم برعلیه رژیم موجود در ایران منحرف سازد و آنرا به " دزدیدن رای" نحست وزیر کُشت و کَشتار یعنی میرحسین جلاد معطوف کند، که البته با دو و دستگاه رسانه ای اش تا حدود زیادی هم موفق میشود، اما مهم ما مردم هستیم که میدانیم که این سی و دو سال بر ما و بر زندانیان سیاسی در زندانهایی که شاه جلاد برای این رژیم به ارث گذاشت چه گذشته است و این ما هستیم که باید مردم سایر کشورها را از این جنایات مطلع کنیم)

دوباره ویتنام 1975 – 1964

آمریکا یک کودتا را حمایت کرده ژنرال سو هارتو را به قدرت میرساند، تحت نظارت سی آی ای کل جمعیت روستاها و شهرها بوسیله کاردهای بزرگ قتل عام میشوند. در سال 1975، 75،000 سرباز آمریکایی و 8،000،000 ( هشت میلیون ) ویتنامی کشته میشوند. حال آنکه  سم علف کُش Agent Orange  بقیه مردم باقی مانده را مسموم کرده بود. سوهارتو جنایت را فراتر میبرد و با حمله به تامیر غربی 200،000 نفر دیگر را به قتل میرساند.

بولیوی – 1971
سی آی ای از یک کودتای خونین نظامی که باعث کشته شدن 500 نفر میشود حمایت میکند. رئیس جمهور چپگرا خوان تو رس با ژنرال هوگو بنزار تعویض میشود. بنزار 200 نفر از مخالفان سیاسی اش را به قتل میرساند و بیش از 15،000 نفر از شهروندان را دستگیر میکند.

اوگاندا – 1971

ایدی امین ژنرالی که به اوضاع ضد کمونیستی وفادار بود، از نظر نظامی بوسیله آمریکا کمک میشود و توسط سی آی ای تعلیم میبیند. امین حیوان صفتانه روزانه ، دوستان، سربازان، کمونیستها، و مذهبیون و شهروندان  خود را به قتل میرساند. ( درست مثل خمینی و حکومت او که 32 سال است به وظیفه ای که آمریکا و سی آی ای بر عهده اش گذاشته اند عمل میکند)

کامبوج 1975- 1969

آمریکا در یک روز بیش از بمبی که در جنگ جهانی اول استفاده کرده بود بر سر کامبوج فرو میریزد. آمریکا از سولات سار حمایت میکند و مستقیمآ به او 86 میلیون دلار پرداخت میکند. 600،000 نفر در بمباران کشته میشوند، دهها هزار نفر از بیماری ها و گرسنگی جان خود را از دست میدهند و سار یک و نیم میلیون ( بله درست میخوانید یک و نیم میلیون) افراد تحصیل کرده را میکُشد.
( نمونه این دیکتاتوری را ما در ایران سی و دو سال است شاهدیم، جنگی که آمریکا برای ایران و عراق تدارک دید و بقیه کشتارهای زندانیان سیاسی که آمار دقیق هم از آن نداریم و کشتار روزانه تحصیل کرده ها را هم که شاهد هستیم، آیا رژیم فعلی بدون حمایت امپریالیسم آمریکا میتوانست به این همه جنایت در ایران ادامه دهد؟ که بعد هم برای فریب مردم بدورغ شعار " مرگ بر آمریکا" را در نمازجمعه هایش بگوید، چه مرگی؟ مرگی که برای ادامه حفظ منافع آن زندانهای سراسر ایران را با خون هزاران نفر مخالف سلطه و سیاستهای قلدرانه آمریکا میشویی؟ آنهم در دوره نخست وزیری میرحسین موسوی که بهمین دلیل به جلاد معروف شد!- مترجم)

شیلی – 1973

سالوادر آلنده که بصورت دموکراتیک انتخاب شده بود در یک کودتا به قتل میرسد، بعد آمریکا از ژنرال پینوشه حمایت میکنه تا حکومت کند... پینوشه دست کم 3،000 نفر از مردم شیلی را کُشت و تخمین زده میشود که حدود 400،000 نفر را شکنجه کرد.

مصر – 1975

رونالد ریگان رئیس جمهور آمریکا به حسن دوم پادشاه مصر هزینه روزانه جنگ مصر با صحرای غربی را می پردازد و در عوض پایگاه نظامی هوایی آمریکا را در آنجا مستقر میسازد. در ضمنی که آمریکا از تلاشهای کودتایی بر علیه شاه حسن جلوگیری میکند، مصر هیچ گونه حقوقی در زمان جنگ در منطقه ندارد و 95% از مردم زیر خط فقر زندگی میکنند.

آرژانتین 1981 – 1976

دیکتاتور هورگِی ویدلا بوسیله یک کوتادی نظامی به قدرت نشانده میشود. هورگِی تعلیم دیده نظامی توسط نازی ها و آمریکا بود که مخالفان سیاسی را شکنجه میکرد و میکُشت. سازمان عفو بین الملل تخمین میزند که 15،000 مخالف سیاسی را هورگی به قتل رسانده و حدود 15،000 نفر دیگر از مخالفان سیاسی در یک کمپهای سِری سر به نیست شده اند.
پاکستان – 1979

ژنرال ضیاء الحق رئیس جمهور اسبق منتخب شده پاکستان ذوالفقار علی بوتو را به قتل میرساند. آمریکا در عوض 3 بیلیون دلار به او کمک میکند که نیم از این پول اسلحه است. تا قبل از سال 1979 تقریبا مواد مخدر در پاکستان وجود نداشت. اما در سال 1989 پاکستان 70% از هروئین دنیا را تامین میکند. مخالفان دستگیر، زندانی و شکنجه میشوند.

نیکاراگوئه – 1979

آمریکا کمک میکند تا دیکتاتور آنستاسیو سوموزا گارسیا از قدرت خارح شود، رهبر گروه مارکسیستی ساندیستهاکه در یک انتخابات آزاد رئیس جمهورشده بود به قدرت میرسد.  آمریکا از طریق سی آی ایبه مخالفان سوموزا که کونتراس نام داشتند پول پرداخت میکند. به عوضِ اصلاحات زمین و راه چاره برای فقر کونتراسدهها هزار نفر از ساندنیستهای مارکسیست را تکه تکه میکنند. 
(در اصل این حیوان صفتی در حق مارکسیستها همان چیزی بود که آمریکا میخواسته و با خریدن مزدورانی بنام گروه کنتراس با یک تیر دو نشان میزند یکی اینکه در جامعه به خیال خودش مارکسیستها را بدنام میکرده که دارند مردم را قتل عام میکنند و از طرف دیگر توسط همان گروه مزدور به قتل عام مارکسیستها مشغول بوده!)
3- توضیح مترجم: (کنتراس در ابتدای کار ، بطور علنی و غیر علنی از دولت آمریکا از طریق سازمان اطلاعاتی آن " سی آی ای" حمایت های مالی و نظامی دریافت مینمود، در ابتدا از طریق دیکتاتوری در آنزمان این امر انجام میشد.  در طی مدت جنگ علیه  دولت ساندیستها، آنها بارها مرتکب نقض حقوق بشر شدند. حامیان آنها در میامی و کاخ سفید معمولا پاسخ میدادند که دولت ساندیستها مرتکب چنین اعمال خشونت باری میشود، اما بازگشت به گذشته کاملا واضع است که آنها شدت سوءاستفاده از کنتراس ها را کم اهمیت جلوه میدادند. و اینها برای این بود که به مردم بگویند که مارکسیستها این همه " جنایت" مرتکب میشوند! در سال 1989 دیده بانان حقوق بشر یک گزارش در مورد آن موقعیت  افشا ساختند، که توضیح میداد که : " گروه کنتراس بطور سیستماتیک عامل و مجری خشونت ها و خونریزی ها بوده که ابتدایی ترین استانداردهای قوانین جدالهای نظامی را زیر پا گذاشته بعلاوه بوسیله حمله به شهروندان غیرنظامی مانند پزشکان ، کشیش ها را انتخاب کرده به قتل میرسادند، و رفتارهای وحشیگرانه با زندانیان داشتند.  چندین گروه دیگر حقوق بشر بعلاوه ی موسسه کاتولیک برای روابط بین الملل گزارشهای مشابهی را ارائه داده، هر کدام تقریبا به نتایج یکسان رسیده اند. )

السالوادور – 1980

جنگ داخلی زمانی آغاز میشود که ارتش دست راستی ها دیکتاتور رابرتو دِآبوریسن اسقف اسکار رومرو را به قتل میرساند. آمریکا گروه های آدم کُشی مسلح السالوادوری که بدنبال مخالفان دولت بود و آنها را به قتل میرساند را تعلیم داد تا دهقانان را با خاک یکسان کنند. برای این امر واشنگتن دی سی آلفردو کریستیانی را در مدرسه " اس او اس" تعلیم میدهد. به رهبری آلفردو کریسیانی گروه آدم کشی تا سال 1992 تعداد 63،0000 السالوادری آزادیخواه را به قتل میرساند.

هندو رآس – 1980

آمریکا به دولت هندورآس کمک مالی میکند تا در عوض بتواند از طریق این کشور به گروه های آدم کُش السالوادری به رهبری آلفردو کریستانی پشتیبانی نظامی تامین کند. رئیس جمهور این کشور سوآز کوردوا همان کسی است که در همکاری با آمریکا از کشورش هندورآس بعنوان مرکز آموزش گروه کنتراس نیکاراگوئه ای نیز استفاده میکرد.

افغانستان – 1980

آمریکا در این سال عثامه بن لادن و مجاهدین در افغانستان را تعلیم داده، به آنها کمکهای مالی نموده، و با وسایل جنگی آنها را مجهز می نماید که با اشغالگران شوروی در افغانستان بجنگنند. عثامه بن لادین بعدها سازمان جهاد القاعده را پایه ریزی میکند و بقیه ماجرا را هم که شما میدانید....

گواتمالا – 1982

ژنرال اِفرین ریوس مانت که از مدرسه " SOS" فارغ التحصل شده با پشتیبانی سی آی ای بطور ناگهانی گواتمالا را تحت کنترل قرار میدهد. در عرض دو سال 400 روستای سرخپوست ها با خاک یکسان میشود، 13،000 سرخپوست قتل عام میشوند و رئیس جمهور وقت آمریکا رونالد ریگان میگوید:" مانت سراپا خودش را وقف دموکراسی نمود."
(حواستون رو جمع کنید از این به بعد هر وقت رئیس جمهور آمریکا از کسی تعریف کرد بدانید که آن فرد چه جنایتها در حق بشریت مرتکب نشده. ریگان و بوش پدر و پسر سه تن از خونخوارترین روسای آمریکا بودند درست مثل بقیه روسای جمهور آمریکا!)
آفریقای جنوبی – 1984

آمریکا به رژیم آپارتاید (تبعیض نژادی) پی دبلیو بوآتا علیرغم بابکوت سازمان ملل کمک مالی میکند. پلیس سرکوبگر بوآتا غیرنظامیان را ناقص العضو کرده، به زنان تجاوز میکرد و پدران و مادران را به قتل میرساند و فرزندان آنها را برای به خدمت گرفتن در همین پلیس سرکوبگر تعلیم میداد.

عراق – 1988

آمریکا به کُردهای عراقی میگوید شما برای سرنگونی صدام کودتا کنید و من از شما حمایت میکنم، وقتی کُردها دست به کار میشوند آمریکا به وعده اش عمل نمیکند و آنها را حمایت نمیکند، در نتیجه صدام صراحتآ میگوید که 5،000 کُرد عراقی را بوسیله گاز سمی کشت.
(اشتباه نابخشودنی کرهبران کُردهای عراقی که به آمریکا اعتماد کردند،راستی، گازهای سمی را چه کسی در اختیار صدام قرار داد؟مگر خود آمریکا!- مترجم)

پاناما – 1989

ژنرال مانوئل نوری یگا (تعلیم دیده SOS )مشغول قاچاق مواد مخدر و در رابطه غیر مستقیم با جرج بوش بود. نوری یگا درخواست آمریکا مبنی بر حمله به نیکاراگوئه و تلاش برای تصاحب کانال پاناما را رد میکند. آمریکا با 26،000 سرباز به کانال پاناما حمله میکند تا آنرا به تصاحب آن ادامه دهد، دست کم 3،000 پانامایی کشته میشوند. نوری یگا حبس اَبد میشود. 
(راستی چرا آمریکا برخی از دست پروردهای خود را مثل نوری یگا و سایر دیکتاتورهایش که از فرمانهای آمریکا سرپیچی نمیکند را مثل صدام نمیکشد و بعضی ها را مثل صدام میکُشد؟)

بلغارستان – 1990
کمکهای اعطایی ملی برای دموکراسی (NED ) یک برنامه از دولت آمریکا برای اینکه کمکهای مالی جمع آوری کند برای حمایت احزاب مورد سلیقه اش در بیرون از آمریکا میباشد، در اولین انتخابات دموکراتیک بلغارستان 2 میلیون دلار هزینه میکند. 2 میلیون دلار برای این امر هزینه میشود تا از به قدرت رسیدن حزب سوسیالیست های بلغارستان جلوگیری نماید، اما سوسیالیستها برنده میشوند. بنابراین آمریکا یک کمپین شش ماهه برای بی ثبات کردن قدرت حزب سوسیالیستی بلغارستان ترتیب میدهد.

عراق – 1992
بوش و ریگان در زمان جنگ ایران و عراق  بصورت مداوم به صدام کمکهای مالی، صنعتی، تکنولوژی شیمایی و اسلحه می نمودند. بعد از این همه مدت کمک ( هشت سال) دفتر و دستککلینتون عراق را تحت فشار تحریم ها قرار میدهد، در نتیجه یک میلیون عراقی بر اثر این تحریم ها جان خود را از دست میدهند.

نیکاراگوئه – 1994
علیرغم مخالفتهای بین المللی مبنی بر بایکوت نفت نیجریه، آمریکا با رئیس جمهور نیجریه ثانی آباچا از شِل کمپانی نفتی پشتیبانی میکند. آباچا تعداد بی شماری از طرفداران دموکراسی و حدود 700 نفر از کسانی که به کمپانی شِل بخاطر جاری کردن فضولات نفتی در زمینهای کشاورزی اعتراض کرده بودند را به قتل میرساند.
( متوجه هستید که آمریکا به درخواست های بین المللی هم وقعی نمیگذارد و به سیاستهای جنایتکارانه خود در پس " صدور دموکراسی" ادامه میدهد!)
سودان – 1998
در پاسخ به بمب گذاری القاعده در سفارت آمریکا در کشور کنیا، آمریکا یک  ساختمان اداری را منفجر میکند، که آن " ساختمان اداری" مرکز داورسازی از آب در میآید که  داروهای پایه اییبرای تقریبا کل کشور را تامین میساخت. کشته شدگان سودانی تخمیق زده میشود که بیش از صدها هزار نفر میباشد.

کلمبیا – 1999

آمریکا 1.3 بیلیون دلار برای برنامه کلمبیا اختصاص میدهد تا زمینها زیر کشت مواد مخدر را برای " دفع حشرات" سم پاشی کند، برای اینکار از طریق سم پاشی هوایی از سم ghyphosate سمی نوع سوم استفاده میکند. استفاده این مواد شیمیایی نه تنها آسیب های جدی به محیط زیست وارد ساخته، بلکه به سلامتی انسان نیز آسیب های جدی وارد می نماید. بوش این برنامه را برای اکوادور، پرو، بولیوی و افغانستان گسترش میدهد.
( برای امپریالیسم خون آشام آمریکا چنین هزینه هایی به این معناست که با تولید هر چه بیشتر مواد مخدر و فروش آن از طریق قاچاقچیان حرفه ای خود نظیر نوری یگا، در کشورهای به ویژه رو به توسعه نسلهای جوان را به اعتیاد خانمان سوز مبتلا کند تا به این وسیله از شورشها و انقلابها بر علیه رژیمهای دست نشانده آن و ایضا خود امپریالیسم آمریکا جلوگیری کند، باز هم با یک تیر چند نشان! سود حاصله از فروش مواد مخدر، رواج اعتیاد در جوانان...- آیا شما به  با خواندن این حقایق هنوز به " دموکراسی امپریالیسم آمریکای خون آشام" باور دارید؟ باور دارید که این همه جنایت و سیه روزی برای مردم کشورها و سرزمینشان " آزادی" به ارمغان میاورد؟ آزادی از چه چیزی؟ آزادی از " مستقل بودن" ؟ به عبارتی ، زیر سلطه مداوم امپریالیسم آمریکابودن! همانگونه که در جنایت شمار بالا ملاحظه میکنید.؟! توضیح مترجم)

ونزوئلا – 1999

در بحبوحه جنگ داخلی بین ارتش کاساوو و دولت یوگسلاوی ، آمریکا و متحدین ناتو آنجا را مورد  بمباران خود قرار دادند. این عملیات برای بی ثبات کردن دولت یوگسلاوی از طریق تخریب  تعدا د زیادی بیمارستان، کلیسا، منازل مسکونی و حتی سفارت چین بود که در این عملیات بیش از 2،000 نفر از مردم کشته میشوند.
( امید که با شیوه های مختلفی که امپریالیسم آمریکا برای رسیدن به اهداف ستمگرانه خود در حق ملت های مختلف از آن استفاده میکند تا بدین جا آشنا شده باشید و بدانید که امپریالیستها به ویژه امپریالیسم خون آشام آمریکا تحت هیچ شرایطی برای مردم محروم، زحمتکش و کارگر هیچ کشوری قابل اعتماد نیست، تنها برای طبقه غارتگری که به روند استثمار امپریالیستها کمک میکنند به این همه جنایات امپریالیسم خون آشام آمریکا پاسخ مثبت میدهند، آنهم به این دلیل است که جیب خودشان و هم طبقه ایی خودشان را از طریق کشتار محرومان پر کنند و چند صباحی هم بر صندلی دیکتاتوری و استبداد بنشینند- مترجم)

ونزوئلا – 2002
ونزئولا سومین کشور بزرگ صادر کننده نفت به آمریکاست، رئیس جمهور آن هوگو چاوز کسی که در مکانهای عمومی در مخالفت با "جهانی شدن" سخنرانی میکند، کنترل صنعت نفت خود را تمدید میکند، واشنگتن در پاسخ به این تصمیم ونزوئلا یک کودتا برای به از قدرت خارج کردن چاوز تدارک میبیند، روز بعد این کودتا چاوز به کمک نیروهای مبارز تازه شکل گرفته به قدرت برمیگردد.
( ارمغانهای امپریالیسم: کودتا، استفاده از سم های مرگزا، حمایت گروه های آدمکش برای سرکوب آزادیخواهان، بی ثبات کردن حکومتهایی که خود مردم آزادانه انتخاب کرده اند مثل بلغارستان، ... بقیه را هم شما که تا بحال این نوشته را دنبال کرده اید بشمارید تا برای آگاهی دوستان، اقوام، همسایه، همکلاسی و بخصوص بعنوان یک سند حقیقی به " طرفداران دموکراسی آمریکایی" از آنها استفاده نمایید – مترجم)

افغانستان – 2001
آمریکا در این سال برای پاسخ به انفجار هولناک یازدهم سپتامبر( که معلوم شد کار خودش بود- مترجم) برای اینکه عثامه بن لادن را بکُشد و نیر دولت طالبان را که از بن لادن محافظت میکرد را بی ثبات نماید. بیش از 15،000 از مردم افغانستان در این حمله وحشیانه کشته میشوند، 2،800 نفر بازدداشت میشوند و بن لادین به همان صورتی که در آگوست 2008 بود باقی می ماند.
( آمریکا به مردم ستمدیده افغانستان که تا بحال زیر دست طالبان ها که دست پرروده خود آمریکا بودند داشتند سنگسار میشدند و زنان در سیاهی مطلق بسر میبردند و حالا باید زیر بمباران های آمریکا باشند، فکر میکند؟ دلش میسوزد؟ یا اینکه دلش برای سود بیشتر، سلطه بیشتر خود میسوزد؟ سوال دیگر: آمریکا که به سرگردگی سی آی ای خود با یک لشکر در جنگهای بولیوی چه گوارا را پیدا میکند و در آن سال یعنی سال ... هنوز ماهواره های که به قول خود آمریکا " پشه" را در در هوا ردیابی میکند اختراع نشده بود چطور با همه امکانات تکنولوژی مدرن " تعقیب و کشتار" موفق نشده بن لادن دست پرورده خود را پیدا کند؟ مگر جز این است که همه این جنایات برای این است که مبارزین افغانی که برای آزادی از سلطه طالبان مبارزه میکنند را به خاک و خون کشد، افغانستان را هر چه بیشتر زیر سلطه و کنترل خود درآورد، و در نتیجه مزارع زیر کشت خشخاش را گسترش دهد و بقیه ماجرا را که با خواندن مطالب بالا تا کنون باید به آن پی برده باشید - مترجم)
عراق – 2003
آمریکا مدعی میشود که عراق در حال ساختن سلاح های کشتار دسته جمعی ست و نیز در رابطه با بن لادن میباشد، به همین دلیل به عراق حمله میکند و در ابتدا اسم این حمله را عملیات آزادسازی عراق ها میگذارد، به انگلیسی وقتی اول حرف این سه کلمه را کنار هم بگذارید به انگلیسی میشود نفت. اجازه دهید که عین این عبارت را به انگلیسی بنویسم تا توضیح آنرا بیشتر متوجه شوید. سه حرف اول این سه کلمه را که کنار هم بگذارید میشود OIL که به معنی نفت است. و در اقع اسم رمز این عملیات ددمنشانه ارتش آمریکا نفت بود.
Operation Iraqi Liberation

ساخت سلاحهای کشتار دسته جمعی و رابطه با بن لادن ثابت شد که حقیقت نداشته (1)در حالیکه 100،000 عراقی و  4،000 سرباز آمریکایی تا آگوست 2008 کشته شدند.

آمریکا تنها زمانی میتواند یک  دموکراسی " واقعی" باشد که اکثریت مردم آمریکا این تصمیمات که در بالا به آنها اشاره ای فهرست وار شد را حمایت کنند! پایان دو فیلم کوتاه

انتقاد به تهیه کننده فیلم: این فیلم احتمالا دو سال پیش باید تهیه شده باشد اما راستش کمی تعجب آور است که چرا در مورد به قدرت رساندن ضدکمونیستی دیگری مثل خمینی در ایران بعد از سرنگونی شاه دیکتاتور  و کشتار کمونیستها و سایر مخالفین رژیم خمینی در سالهای 60 و 67 چیزی نمیگوید!

اما خواننده گرامی! شما چی؟ شما این تصمیمات آمریکا را بعنوان یک انسان حمایت میکنید؟ در ایران و در بین نیروهای مخالف دولت سرمایه داری اسلامی وابسته به امپریالیسم  آمریکا در ایران دو گروه از حملات آمریکا به افغانستان و عراق حمایت کرد یکی فردی بنام ژوبین رازانی مشهور به منصور حکمت که خود را به طرفدارانش " کمونیست" قالب کرده بود و یکی از دلایل اینکار هم برای وارد آوردن ضربه بیشتر به جنبشن نوین کمونیستی ایران بود که رژیم های مستبد و نوکرا امپریالیسم شاه و شیخ آن را به خاک و خون کشانده بود. این "خود کمونیست نامیده" برای نشان دادن چاکری خود از سیاستهای جنایتکارانه بوش و بلر در حمله به افغانستان به دلیل ابلهانه " حمله به تهاجم فرهنگی طالبان و صدور دموکراسی و تمدن"حمایت کرد. و عده ی دیگر متحدین او فسیلهای سلطنت طلب یعنی همان غارتگران دسترنج کارگران و زحمتکشان ایران بودند که هر دوی اینها منتظر صندلی خدمت به امپریالیستها به ویژه امپریالیسم خون آشام آمریکای " مدرن" هستند! البته اولی مُرد و بازماندگانش برای " نشستن بر این صندلی" بکدیگر را تکه تکه کردند! که ننگ ابدی بر هر دوی این چاکران باد.

اما سخن من با شما هموطنی ست که در ایران و زیر یوغ ظلم و ستم رژیم حیوانی بنام جمهوری اسلامی در حفقان ترین شرایط دیکتاتوری مطلق و عریان زندگی میکنید! شما حاضری که خودت، همسایه ات، همکلاسی و فامیل و هم شهری و هموطنت توسط سربازان وحشی آمریکا کشته شوند، مورد تجاوز قرار گیرند، خانه و کاشانه شان بر سرشان ویران شود، و همه اینها برای این باشد که آمریکا میخواهد سلطه ی استثمار و استبداد خود را بیشتر کند، منابع سرزمین مان را به غارت برد و مردم در فقر و فلاکت بیش از پیش زیز سلطه مستقیم آمریکا زندگی کنند؟ آنچه که در این دو فیلم مشاهده نمودید نشانگر این حقیقت است که رژیم اسلامی در ایران مثل سایر دیکتاتوری هایی که در فیلم ملاحظه کردید بی شک با تکیه بر حمایت امپریالیستها به وِیژه امپریالیسم قلدر و خون آشام آمریکا از همه نظر بخصوص از نظر سیاسی - نظامی سی و دو سال است که مبارزین راه رهایی از سلطه امپریالیستها به ویژه امپریالیسم آمریکای خون آشام را دستگیر و شکنحه کرد و قتل عام کرد،درست همان کاری که شاه جلاد در رژیم استبدادی قبل با مخالفین حکومتش انجام میداد، در آنزمانی که خواننده جوان این متن احتمالا کودک بودی و یا هنوز متولد نشده بودی.
این رژیم تحت نخست وزیری میرحسین موسوی که مستقیم بر دستگیری، شکنجه، تجاوز و  کُشت و کُشتار زندانیان سیاسی از هر طیف سیاسی به ویژه زندانیان سیاسی کمونیست نظارت داشت "خدمات شایانی" به امپریالیسم آمریکای خون آشام انجام داده است! همانطور که در فهرست بالا متوجه این حقیقت شدید که آمریکا توسط دستگاه آدم کشی خود یعنی سازمان مخوف سی آی ای /برای منحرف کردن جنبشهای آزادیخوهانه، قیام ها، شورش ها و  انقلابات مردمی/ که میخواهند از شر دیکتاتورهای مثل شاه و صدام و طالبان  که امپریالیستها آنها را به قدرت رسانده اند خلاص شوند/ مدرسه آدم کُشی بنام مدرسه آمریکا تاسیس میکند/ به وطن فروشان در آنجا تعلیمات نظامی، شکنجه روجی و جسمی برای شکستن مقاومت زندانیان و مبارزین راه آزادی میدهد/ قاچاقچیان حرفه ای مواد مخدر را انتخاب کرده و با آنها همکاری میکند/ کودتا میکند، با بمبارانهایش ثبات حکومت ها را بر هم میزند، تحریم اقتصادی میکند، برای برهم زدن استقلا طلبی ماموران سی آی ای را به قدرت میرساند/برای بی ثبات کردن قدرت حزب سوسیالیستی که خود مردم به آن رای داده اند هزینه های هنگفت اختصاص میدهد/  گروه هایی که از نظر نظری تا حدود کمی با هم همنظر هستند  را با پول میخرد و به کشتار گروه رادیکال تر و مارکسیست ها و کمونیست ها وادار میکند/ .

آیا ما نباید از خود بپرسیم که اینهمه هزینه برای نابودی گروه های مارکسیستی و یا کمونیستها چیست؟ کمونیستها چه میگویند که امپریالیسم آمریکا اینهمه به خون آنها تشته است؟مگر غیر از این است که کمونیستها برای نابودی چنین سیستم حیوانی ی ضدبشری مبارزه میکنند؟ مگر غیر از این است که کمونیستها برای برابری حقوقی زن و مرد، نابودی مالکیت خصوصی، و برابری استفاده منابع و ثروت برای همه قوم ها و ملیت ها مبارزه میکنند؟ مگر نه این است که کمونیستها برای نابودی هر چه که بین انسانها فاصله ایجاد میکند مثل قومیت ، نژاد، رنگ پوست، زبان، سود سرمایه ، استثمار، جنگ های امپریالیستی ، ریشه کن کردن اعتیاد و تن فروشی و فقر مبارزه میکنند و نیز برای نابودی دین البته به روش علمی که در حال حاضر از آن بیشتر استفاده برای فریب مردم و تحمیق توده های ناآگاه از آن بکار گرفته میشود؟ مگر غیر از این است که اگر این موارد برشمرده شده  را از امپریالیسم بگیری دیگر چیزی برای " زنده ماندن" ندارد؟ به همین دلیل است که امپریالیستها به ویژه امپریالیسم خون آشام آمریکا برای نابودی کمونیستها دست به هر جنایتی میزند! همانطور که در ایران رژیم های وابسته به امپریالیسم شاه و شیخ کمونیستهایی که برای رهایی از یوغ سلطه ستمگرانه، غارتگران و استثمارگران امپریالیستها به ویژه امپریالیسم آمریکا مبارزه میکردند را هر دو رژیم با سخت ترین و قرون وسطایی ترین شکنجه هایی که سی آی ای آمریکا به مامورین ساواک تعلیم داده بود کمونیستها را شکنجه کرده تا بلکه دست از مقاومت و ایستادگی خود بردارند و با دشمن مردم و سرزمین شان سازش کنند؟ که کمونیستها در این راه جان خود را مثل تمام کمونیستهای سازش ناپذیر دنیا، مثل چه گوارا در راه آرمانهای والای انسانی شان فدا کردند و راه مبارزه را به نسلهای تحت ستم آموختند. مگر غیر از این است که اگر هر دو رژیم شاه و شیخ نوکران فرمانبردار امپریالیستها نبودند و ذره ای به فکر مردم ستمدیده ایران و سرزمین ایران بودند هرگز با درست کردن دستگاه آدم کشی بنام ساواک در زمان شاه توسط سی آی ای و نیز انتقال آن به شیخ جانشین شاه موافقت نمیکردند! هرگز بهترین فرزندان ایران را که برای رهایی ایران و مردم ستمدیده ایران از سلطه استثمار جنایتکارانه امپریالیستها مبارزه میکردند را دستگیر، شکنجه ، سر به نیست، اعدام و  قتل عام نمیکردند.

از خود بپرسیم که فرزندان چه طبقه ای در جنگ های ظالمانه  امپریالیستها مثل جنگ ایران و عراق  در هر دور کشور کشته میشوند؟ فرزندان کارگران و محرومان؟ یا فرزندان غارتگران؟ فرزندان چه کسی مورد ظلم نابرابری، اعتیاد و تن فروشی میشوند؟ فرزندان کارگران و محرومان که روز و شب استثمار میشوند؟ یا فرزندان غارتگران جنایتکار؟
اگر این نوشته را جرقه ای در جهت روشن شدن دریچه آگاهی ات در زمینه شناخت از آمریکا و نوکران رنگارنگ آن یافتی، اگر یافتی که نابودی رژیم وابسته به امپریالیسم کنونی در دستهای تو و همفکران تو نهفته است و نه " صادر کنندگان ظالم دموکراسی"! بنابراین بلند شو، دست بکار شو، اولین و مهم ترین قدم تو آگاه کردن تمام کسانی ست که می شناسی، قبل از اینکه دیرتر از این بشود باید دست بکار شد، و فراموش نکن که به رژیمی که زندانی 62 ساله علی صارمی را همین دو هفته پیش کشت ، که جرمش رفتن بر سر مزار بچه اش بود، و او را "ممنوع دفن" نمود! و یا معلم روستاهای کردستان فرزاد کمانگر را کشت و حتی اجازه نداد که مادرش جسم سرد او را برای آخرین بار در آغوش گیرد، و شیخ خاتمی مکار از این قتلها نیزحمایت میکند و موسوی نیرنگ کار و سایر مکاران نیز! هرگز نباید اعتماد کرد! این جناح ها برای پول و قدرت در بیشتر چپاول کردم منابع ایران و مردم ایران هستند، که البته این چپاولگری، این کُشت و کَشتار بدون حمایت امپریالیسم آمریکا همانطور که در بالا ملاحظه داشتید برای هیچ رژیم دیکتاتوری در دنیا از جمله در ایران امکان پذیز نیست! فریب " اورانیوم غنی شده حق ماست" را نخور! آنچه حق ماست ابتدا این است که این رزیم وابسته به امپریالیسم را نابود کنیم و به امپریالیستها اجازه ندهیم که نوکران شاه و شیخ و یا نوکران رنگارنگ دیگر خود را برای ما با " بمب مای مملو از اورانیومش " به  ارمغان بیاورد! بدون شک مبارزه در این راستا بدون آگاهی و مبارزه مسلحانه امکان پذیر نیست و این وظیقه نیروهای مترقی و رادیکالی ست که برای نابودی این رژیم مبارزه میکنند. وظیفه همه ما تا آنزمان این است که بسرعت از زندگی مصرفی دوری کنیم، آویزان کردن لباس، کفش، کیف رنگارنگ در کمد لباس، خرید ماشین های لوکس، لوازم لوکس، و زندگی لوکس را بسرعت از خود و با ترویج آگاهی از میان دوستان، آشنایان و فامیل خود دور کنید، وقتی به خرید میروید لیست تهیه کنید، لیست را دوباره مرور کنید، چیزهای که نیاز حیاتی ست را بخرید، از لوکس گرایی بشدت و بسرعت خوداری کنید! از بانکها تا میتوانید وام نگیرید.  از آلوده کردن محیط زیست بشدت خوداری کنید، یکی از راههای آلودن محیط زیست استفاده سرسام آور لوازم آرایش، کیسه های پلاستکی خرید، و مصرف ظروف پلاستیکی یکبار مصرف است! هر یک خرید غیرضروری که از لیست خرید شما کم شود به معنی " ضرر" به سود غارتگران است!شرم نداشته باشیم اگر پول نداریم که فامیل و دوست خود را مهمان کنیم، دردناک آن است که امپریالیستها موفق شوند به کمک سی آی ای مخوفشان نوکر دیگری چون شاه و شیخ بر ما و بر سرزمین ما حاکم نموده و بساط استبدادشان را گسترده ترکنند، به زنان و دختران تجاوز کنند، و بقیه ماجرایی که با دیگر همسایه های ما و دیگر کشورها انجام دادند.

مطالعه ممتد،آگاهی و شناخت ما نسبت به چگونگی آنچه در پیرامون ما میگذرد، و استفاده از تجربیات و شیوه های مبارزه در گذشته چراغی ست که به ما در ساختن مسیر آینده خود و سرزمین مان به ما کمک میکند. بشرطی که پیش از هر چیز بیاموزیم که به امپریالیستها و در راس آن به امپریالیسم حیوان صفت آمریکا هرگز تحت هیچ شرایطی اعتماد نباید کرد همچنین به رژیم وابسته به امپریالیسم اسلامی تجاوز و شکنجه و قتل و کشتار!

صبا راهی 
دی ماه 1389 مطابق با ژانویه دوهزار و یازده




هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر