۱۴۰۱ اسفند ۲۷, شنبه

در ستایش مقاومت عاشقان خلق - صبا راهی

در ستایش مقاومت عاشقان خلق


پیرامون مصاحبه رفیق کبیر اشرف دهقانی با رادیو زمانه


مقدمه:

 

دوران سیاه ستم شاهی برای نسل ما که آنرا با پوست و گوشت خود لمس کرده است یادآور خفقان مطلق، سرکوب، سر به نیست کردن معترضان به فاصله عمیق طبقاتی، بگیر و به بندهای ساواک مخوف،تجاوز به زندانیان سیاسی، و از همه مهمتر شکنجه های قرون وسطایی ساواک به رهبری شکنجه گر معروف پرویز ثابتی، بیمار روانی که از شکنجه کردن زتدانیان سیاسی سازش ناپذیری که زیر شکنجه های جانوران ساواک مقاومت میکردند لذت جنسی میبرد ، بود. آن روزها پرویز ثابتی بیش از هر چهره منفور ساواک برای نسل ما شناخته شده بود، به ویژه وقتی که تروریست بودن "خانواده گی" او در ماجرای خرید زنش از کفش فروشی شارل ژوردن به اثبات میرسد، وقتی که کیف پولش را در خانه جا گذاشته بود و حین خرید متوجه نبودن کیف پولش شده بود به فروشنده " دستور" میدهد که کیف تمام افرادی که در مغازه بودند را بگردند، در آنجا خانمی به این امر اعتراض میکند و زن پرویز ثابتی از " محافظ" ش میخواهد که با گلوله دهان آن خانم معترض را ببندد، و محافظ  زن آدم کُش پرویز ثابتی در روز روشن جلوی چشم انظار دستور قتل را اجرا میکند. و این خبر مثل بمب در همان روز در تهران پیچید.

در آن روزهای سیاه ارتجاع و ستم شاه نوکر امپریالیستها و ساواک دست پرورده سی آی ای و موساد، چنین به مردم القا میشد که شاه " سایه خدا" ست و تاج و تخت او ابدی ست! در نتیجه ظلم و نابرابری طبقاتی از دید دیکتاتوری شاه امری طبیعی میبایست جلوه میکرد، هر چه ظالم تر دوران حکومت طولانی تر! اما جنین فرضیه یی بسیار غلط از آب در آمد، چرا که سیاهکل سرخ در روز 19 بهمن 1349 به شاه دیکتاتور اعلان جنگ داد و خواب را از چشم آن ظالم برای همیشه ربود! و پس از آن تشکیل سازمانی با نام پر افتخار چریکهای فدایی خلق ایران، که به دلیل مبارزات بی نظیر آگاهانه مسلحانه هم استراتژی هم تاکتیک خود, کمونیست های راستین, فداکار و سازش ناپذیر نام گرفتند، و الگوی مبارزاتی نسل ما در ایران و خاورمیانه شدند، هشت سال تمام زمین را زیر پای شاه و ساواک مخوفش به جهنمی برای سرنگونی تاج و تخت ننگینش تبدیل ساخت، امید را در دل مبارزین راه آزادی و برابری طبقاتی روشن ساخت و آنان را به میدان مبارزه کشاند و چنان شد که همگان شاهد بودند که شاه ظالم قدر قدرت با چشم گریان از مملکت( با سرقت ثروت مردم ) فرار کرد.

نسل ما بدلیل روی کارآوردن خمینی بجای شاه توسط اربابان شاه، فرصت نیافت که ستم های شاهنشاهی را مستند سازی کند، فرصت نیافت تا با پشتوانه مردم زندان اوین را به موزه تبدیل کند، چرا که خمینی همکار شاه را آورده بودند تا جنایاتی را که شاه فرصت انجامش را پیدا نکرده بود او مرتکب شود که تا به امروز همگان شاهد هستند.

اما اینروز ها که بچه ی شاه ستمگر  دُم در آورده، و به یاری رسانه های امپریالیستها پا به میدان برای " نجات ایران" بخوان نوکری بیشتر برای امپریالیستها و سرکوب بیشتر تر, گذاشته است، پرویز ثابتی منفور بهمراه خانواده آدم کُشش نیز با به " میدان" گذاشتند تا " آمادگی آدم کُشی" خود را از "خود کاندید خوانده" بچه ی شاه دیکتاتور به نمایش بگذارند! از آنجاییکه پرویز ثابتی همواره منکر شکنجه زندانیان سیاسی میشد،این "پشتوانه" ای شده بود برای رضا پهلوی سارق دسترنج کارگران و زحمتکشان ایران، که موذیانه چهره ای " مهربان و وطن دوست" از پدر ستمگرش عرضه کند.

و انکار واقعیت و جلوه دادن " حق به جانبی" ساواک توسط بچه ی ستمگر سبب شد که زندانیان مقاومی چون رفیق فریبرز سنجری که بدلیل سازش ناپذیری و مقاومت زیرشکنجه های دهشتناک و قرون وسطایی ساواک توسط زندانیان سیاسی دیگر در دوران شاه به " رفیق پولاد" لقب گرفته بود در جلسه ای در اتاق چریکهای فدایی خلق در کلاب هاووس سخنرانی تخت عنوان شکنجه تحت رهبری پرویز ثابتی را ارائه داده و به شرح برخی از شکنجه ها که توسط مزدوران ساواک به ایشان اعمال شده بپردازد.

وقتی ما از شرایط دشواری در زندگی حرف میزنیم و یا با کسی دردل میکنیم شرح آن دشواری خود یادآور روز های تلخ و سخت است و گاه دردناک که بر ما گذشته است. اما وقتی یک زندانی سیاسی مقاوم از شکنجه هایی که بر او در مدت زندانی اش صحبت میکند دیگر موضوع دعوای خانوادگی و همسایگی و غیره نیست موضوع آن لحظه ها، ساعت ها، روزها و ماهها و سالهایست که او در یک محیط بسته بی هیچ حق دفاعی از خود، در حالیکه دست و پایش را نیز بسته اند,  توسط یک مشت بیمار روانی که از آزاد و اذیت دیگران لذت میبردند،با هر نوع وسیله ای مورد شکنجه های کشنده قرار میگیرد تا رفقای دیگرش که در بیرون از زندان مشغول مبارزه هستند را لو دهد، یا با ساواک مخوف همکاری کند، یا توبه نامه بنویسد و مورد " عفو ملوکانه" قرار بگیرد!

از خود بپرسیم مگر چریکهای فدایی خلق جرمشان چه بود؟ آنان به دفاع از خلق های محروم برخاسته بودند، آنان که اکثرا از مدارج بالای تحصیل و از نخبگان بودند و یا کارگران آگاه و روشنفکری بودند که بر اثر مطالعه آثار مارکس و لنین به حقانیت مبارزه چریکهای فدایی خلق پی برده و به صف مبارزه آنان پیوسته بودند، نه دنبال نام بودند و نه دنبال نان برای خود! آنان به راستی نان و آزادی را برای همه میخواستند.

بر عکس آنچه که امروز به عینه همه شاهد هستیم که بچه ستمگر در خارج نشسته و فرمان "خشونت پرهیزی" میدهد تا جوانان دست خالی به میدان روند و توپ دم گوشت همکاران پدر جلادش قرار گیرند تا او به " تاج شاهی" برسد!این تفاوت دو تفکر است یکی نان و نام را برای خود میخواهد آنهم با سرکوب و کشتار,  دیگری آگاهانه از همه چیز حتی از جان شیرین خود مایه گذاشته است تا نان و آزادی بین همگان به مساوی تقسیم شود!

امرو صبج وقتی صدای رفیق اشرف دهقانی، اسطوره مقاومت را شنیدم که با رادیو زمانه مصاحبه داشته و از شکنجه های خود برای اولین باز سخن گفته است، قلبم بار دیگر میخواست از حرکت بایستد، آخر مگر آدمی چقدر توان دارد؟ چه انگیزه ای میتواند اینهمه توان مقاومت را در یک فرد بالا ببرد, در حالیکه خودش را در یک اتاق شکنجه میکنند برادر نازنین ش را در اتاق کنار اتاق او آنچنان شکنجه کنند که قلب عاشق خلق او را بعد از چند روز شکنجه های جان فرسا از حرکت باز دارند!

آری اینان؛ چریکهای فدایی خلق، به راستی عاشقان خلق بودند، گمان نمیکنم کسی, بتواند توان مقاومت رفیق اشرف دهقانی را داشته باشد که برادرش، که آموزگار مبارزاتی او نیز بود، را در یک اتاق دیگر در کنار اتاق او شکنجه کنند و بعد هم او را بر اثر شکنجه بکُشند ولی او باز هم مقاومت کند، تا جان کمونیست های دیگر را بخطر نیندازد، و اینچنین الگوی مقاومت و سازش ناپذیری در سراسر جهان شود, مگر آنکه اشرف دهقانی باشد کمونیستی آگاه, مملو از عشق به خلق و تنفر از دشمن خلق! عاشقی از عاشقان خلق که در راهپمایی های  انقلاب با شکوه 57 خلق فریاد میزد : قدایی فدایی تو افتخار مایی!

رفیق کبیر اشرف دهقانی، بهروز داداش، بهروز داداش همه ی ما بود، بهروز داداش عزیر تمام ستمدیدگانی بود و هست که برای رهایی از ظلم و ستم طبقاتی مبارزه میکنند. اگر شما عاشقان خلق بودید خلق نیز عاشق شماست. چرا که با رفتارهای سیاسی خود، با مبارزه و مقاومت خود نشان دادید که نان و آزادی را برای همه میخواهید. کمونیست های راستین به راستی که شمایید!

سر تعظیم در برابر مقاومت و سازش ناپذیری شما عاشقان خلق و بهروز داداش خلق, رفیق بهروز دهقانی که هر لحظه با یاد جاودان او نفس میکشم و تمام چریکهای فدایی خلق که خستگی ناپذیر به دفاع از ستمدیدگان برخاسته بودند فرود میآورم. همیشه در قلب خلق جاودان است نام پر افتخارتان!

صبا راهی

 بیست و هشتم اسفند هزار و چهارصد و یک

 

 مصاحبه رفیق اشرف دهقانی با رادیو زمانه

https://www.radiozamaneh.com/757482

 

خواننده محترم برای آگاهی هر چه بیشتر نسل جوان از تاریح مبارزه طبقاتی و حکومت شاه و ساواک شکنحه گر و آدم کُش او در پخش اینگونه مصاحبه ها و نوشته ها یار باشیم. این حداقل کاریست که دستهای مهربان شما میتواند بر عهده بگیرد.

 

  

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر