فاطمه سعیدی (مادر شایگان) به نقل
گوشههایی از شکنجه در ساواک! - چریکهای فدایی خلق ایران (siahkal.com)
پس از آن که بازجویان دیدند زمان میگذرد و با آن حد از شکنجه به هدفشان نرسیدهاند، شکنجهپ دیگری را شروع کردند. به همین دلیل هم آنها جعبه ای (بزرگتر از یک جعبه کفش) که سیمهای زیادی به آن وصل بود و در انتهای هر سیم گیرهای وجود داشت، آوردند و با خونسردی تمام شروع کردند به وصل کردن این گیرهها به نقاط حساس بدنم مثل پوست گردن، پوست سینه، پشت پلک چشمها و قسمت زیر شکم و سپس شروع کردند به من شوک الکتریکی دادن. با وجود گذشت سالها از این وحشیگری، من هنوز هم نتوانسته ام کلماتی را برای توصیف درد واقعی ناشی از این شکنجه پیدا کنم. همان شکنجه ای که بطور روزمره در ساواک شاهدش بودم و امروز میشنوم که سر شکنجهگر ساواک آن را انکار میکند!
در مدتی که شوک الکتریکی میدادند، احساسم این بود که در آتش میچرخم. آخر آنها در همان حالت آویزان بودن مرا شوک الکتریکی میدادند و با این کار احساس میکردم که تمام بند بند بدنم میسوزد. چون دستانم به وسیله دستبند فلزی به میلههای فلزی وصل بودند، فشار بدنم بر دستانم با آتشی که شوک ایجاد میکرد، وضع به واقع دردناکی را به وجود آورده بود
متن کامل مقاله را در لینک زیر مطالعه نمایید.
گوشههایی از شکنجه در ساواک! - چریکهای فدایی خلق ایران (siahkal.com)
برای کمک به ارتقاء سطح آگاهی نسل جوان از جنایات ساواک شاهنشاهی در پخش ونشر این گونه مستندها مسئولیت پذیرباشیم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر