۱۳۹۴ دی ۲۶, شنبه

شباهنگ راد : واقعه کلنُ، نگاه و تقاضای «مینا احدی» از دولت های اروپائی





واقعه کلنُ، نگاه و تقاضای «مینا احدی» از دولت های اروپائی

15 ژانویه 2016

شباهنگ راد

دو نگاه و استنباط سیاسی، پیرامون رخدادها و رویدادهایی همچون جنگ، اعتیاد، دزدی، فحشاء و غیره وجود دارد. یک نگاه متعلق به حاکمان و قدرت مداران کنونی ستُ، نگاهی دیگر، به مدافعین آرمان مردمی و کمونیستی مربوط می شود. بی تردید این دو نگاه، کاملاً در تقابل هم اند، و یکی بهمراهِ دم و دستگاه های جمعی و دیگر زوائدش، در پی جابجائی درستی ها، و دیگری حقیقت جو، ریشه یاب و مستقل از ایدئولوژی و افکارِ سرمایه داری ست. بر اساسِ چنین نگرش و بدلیل وجود دو نگاهِ متضادِ درونِ جامعه است، که می توان و می بایست، رویدادهایی همچون کلن را مورد بررسی و بازنگری قرار داد؛ رویدادی که بنوبۀ خود، بجا و بدرست، حامل عکس العمل ها و موضع گیری ها از جانب جریاناتِ متفاوت سیاسی و آزادی خواهان گردیده است.


قبل از هر چیز، لازم به تذکر است که واقعۀ کلن، تنفر برانگیز و رد شده است و بدون کمترین تردیدی، سر آن به افکار کثیف و منفعت جو وصل می باشد و ربطی، به قربانیان نظام های امپریالیستی و رانده شدگان از جنگ های خانمانسوز نداردُ، بر خلاف جانیانی همچون «مرکل»، علل آنرا باید در افکار پوسیده و علیل شان جستجو نمود. به همین دلیل صحیح نیست تا در هم سوئی با حاکمان و قدرت مداران، جای بانیان چنین واقعه ای را، با قربانیان نظام های امپریالیستی، جابجا نمود. طبعاً قصد و مقصودِ فعلی، نگاه به افکار و بررسیِ اعمال سرمایه داران و دولت هایی همچون دولت «مرکل» نیست. چرا که تاکنون این دولت ها و حامیان شان – و آنهم در عمل – به اثبات رسانده اند که تحت هیچ شرایطی، جانب مردم و پناهنده گان نبوده – و نیستند – و همواره و همواره، در تلاش اند، تا از نیرو و از انرژی هزاران انسانِ دردمند، در جهت انباشت هر چه بیشتر سرمایه و همچنین در پس زدن جناح های رقیب استفاده و سوءاستفاده نمایند. این ها از زمره خاصیت حاکمان و دولت هایی همچون دولت «مرکل» است. با این اوصاف هدف نه برشماری مجددِ بیلانِ کارکردهای ضد انسانی قدرت مداران بزرگ جهانی در حق میلیون ها انسان صدمه و زجر دیده، بل نگاهی کوتاه به موضعگیری ها و تقاضای «مینا احدی» از دولت هایی اروپائی ای همچون دولت آلمان، از واقعۀ کلن می باشد.

«مینا احدی» از اعضای مرکزی «حزب کمونیست کارگری ایران»، در نوشته ای کوتاه تحت عنوان «در مورد فاجعه شب سال نو در کلن »، می گوید که با شنیدن خبر و رخداد کلن، به میدان می آید، تا در میان سکوتِ با «خبران»، و همچنین بمنظور جلوگیری از «ایجاد فضای وحشت برای زنان»، توجۀ جامعۀ انسانی را، نسبت به بی حرمتی های روا شده در حق زنان جلب نمایدُ، و همچنین و سر آخر، از جانیان و مسببین اصلی چنین واقعه ای تقاضا دارد که «در امتیاز دادن به جنبش و سازمانهای اسلامی در قلب اروپا» خودداری نمایند!!

در این نوسته می خوانیم: «باید روشن شود که هر مسلمانی در خیابان لباس زیر زنان را از تنشان بیرون نمی آورد. باید بروید و بگویید این جنایات را دیده ایم….. «… در رسانه ها گفتم که این ربط مستقیم به اسلام و جایگاه زنان در اسلام دارد و گفتم که دولت آلمان باید به امتیاز دادن به جنبش و سازمانهای اسلامی در قلب اروپا پایان دهد»!

حقیقتاً و فارغ از هر گونه پیشداوری ها، نگاه و نظرات غیر کمونیستی «مینا احدی» و بدنباله، قضاوتِ عجولانه اش را چگونه می توان راست و ریز نمود و آنانرا به پای نظرات و افکار ژورنالیست های سرمایه ننوشت؟ پیداست که از یک طرف، مسلمانِ مدنظرِ «مینا احدی»، فاقد چنین پرنسیب هاست و نمی توان، چنین وصله هایی را به آن چسباند و از طرف دیگر دارد، انجام این دست رخدادها – یعنی دریدن لباس زیر زنان در شب کلن – را، مستقیماً به اسلام و جایگاه زنان در اسلام وصل می کند!!.

بهر حال و جدا از اینکه سرِ سازمان دهنده گان اصلی کلن، به جایی بمراتب بزرگ تر از سر «مسلمان» و «جنبش و سازمانهای اسلامی» وصل بوده است؛ سئوال این است که مگر دنیای انسانیت، تاکنون، شاهد دریدن و سنگسار زنان از جانب «مسلمان» و «مسلمین» نبوده است – و نخواهد بود -؟ مگر «مینا احدی» نه شنیده و یا نخوانده است که چگونه «ناموس پرستان مسلمان»، لباس زنان و دختران شانرا دریده و بدن های شانرا لت و پار و جان شانرا گرفته اند؟ همچنین و مگر، به دلیل جایگاه زنان در اسلام است که علناً، بدن زن مورد سوءاستفاده و در ابعاد و اشکالی وسیع و گسترده تر، مورد تعرض سودجویان و قداره بندان قرار می گیرد؟ مگر اخبار تعدی و تجاوز به زنان و دختران و غیره در جوامع «متمدن» اروپائی و آنهم در قلب اروپا، به گوش «مینا احدی»، نرسیده است که این چنین دو آتشه، پرچم مبارزۀ و دفاع از حقوق زنان را در دست گرفته است و از دولت های اروپائی تقاضا می کند تا بمنظور جلوگیری و تکرار واقعه ای همچون کلن، تدابیر و سیاست های سخت گیرانه تری علیۀ «جنبش و سازمانهای اسلامی» اتخاذ نمایند؟!! مضافاً اینکه مگر – فقط و فقط – به دلیل کج فهمی مسلمان از «جایگان زنان در اسلام» است که ما شاهد رخدادهایی از جمله واقعۀ شب سال نو کلن می باشیم؟ و

طبعاً پاسخ این دست سئوالات و همچنین رفع و رجوع نمودن چنین تناقضات آشکار و در هم ریخته ای را، به عهدۀ «مینا احدی» و «حزب کمونیست کارگری ایران» خواهیم گذاشت و بایدُ، و به سهم خود، روشن سازند که بروز و وقوع هزاران بلایا و مصائبِ دست ساز اجتماعی و آنهم در کشورهای اروپائی، ریشه در حاکمیت و مناسبات استثمارگرایانۀ طبقۀ سرمایه داری دارد، که ما این روزها تجلی آنها را در اشکال متفاوت حکومتیِ سرتاسر دنیا مشاهده می کنیم. واقعیت این است که تجاوز به زنان، توهین و یورش به ابتدائی ترین نیازهای اولیۀ زندگی شان، صرفاً و صرفاً به اسلام و به جایگاه زنان در جامعۀ اسلامی بر نمی گردد، بل این منفعت و مناسبات گندیدۀ طبقۀ حاکمه است که خالق رویدادهایی همچون کلن می باشد. صدها – و یقیناً هزاران – موردِ از نوعِ واقعۀ کلن را، می توان ردیف نمود و نشان داد، که سرمایه بمنظور مقاصد معین سیاسی – اقتصادی، و بمنظور مرعوب نمودن انسان های ناآگاه، از شگردهای متفاوت سود می جوید و دارد، زنان را به کُنج خانه ها و از روابط و مناسبات اجتماعی دُور و همچنین مورد سوءاستفاده های جنسی – سیاسی و اقتصادی قرار می دهد؛ می توان نشان داد که چگونه به یُمن ارتباطات جمعی، دارد افکار عمومی را علیۀ هم نوعان شان می شوراند و فضای جامعۀ متفاوت را، آغشته به خون و خونریزی و تنفر می کند.

سرمایه آمار و ارقامِ دُروغ کنار هم ردیف می کندُ، نقشه های حساب و مهندسی شده به مرحلۀ عمل در می آورد و اخبار غیر واقعی و دست چین شده را بخُورد جهان می دهد، تا جای ظالمُ، مظلوم و قربانی جابجا شود. بر همین اساس استناد و باور به اطلاعات و آمار و ارقام ارائه داده شده، کمکِ اساسی – و بنیادی – در کسب و فهم حقایقِ در پس پرده نمی کند. به بیانی دیگر نیازی نیست بمنظور تشریح، تفسیر و انعکاس حقایق، عجله بخرج داد و مهمتر از همۀ اینها، با نگاه خوش بینانه، و با اتکاء به تبلیغات سراسر تحریف شدۀ و اخبار منتشره از جانب رسانه های امپریالیستی به حقیقت دست یافت. به تجربه دریافته شده است که دولت مداران کنونی و از جمله دولت «مرکل»، سخنگو و مروج حقایق نیستند و بارها و بارها، ثابت نموده اند که در طرح ریزی تحرکات ضد انسانی و در پخش خبری همچون کلن، جهت دار و هدفمند حرکت می کنند و از مقاصد سیاسی – اقتصادی معینی پیروی می نمایند. بقول «مینا احدی» دریدن لباس زیر زنان، کار هر مسلمانی نیست، ولیُ – به باور من وقوع و مشاهدۀ عینی آن -، ریشه در افکار و ایدئولوژی ای دارد که دولت مردان بزرگ جهانی بهمراه دولت های خشن و وابستۀشان، این روزها، در جهان و بویژه در منطقۀ خاورمیانه به میلیون ها تودۀ در بند تحمیل نموده اند. این کار، و افکار سرمایه داری ست و بنابه منفغت اش، روزی بر سر زنان، بزور چادر می اندازد و روزی دیگر، حجاب را از سر آنان بر می دارد؛ روزی به اصطلاح نظامِ مدافع زن، حق رأی را بر زنان محترم می شمارد و ادعای برابری شغل و درآمد یکسان را دارد، و روزی دیگر و در همانحال، به تحقیر، به توهین و به سوءاستفاده از بدن های آنان می پردازد. این ها از زمره اشکال متفاوتِ بهره برداری انسان – چه زن و چه مرد – و آنهم از زمان پیدایش جامعۀ طبقاتی ست. در هر صورت نمی توان و صحیح نیست تا بمانند «مینا احدی» ریشه و اهداف واقعۀ کلن را خارج از سیاست ها و منفعت نظام های امپریالیستی جستجو نمود و دلیل آنرا در قلم فرسائی، در یکه تازی ها و یا در «امتیاز دادن دولت آلمان به جنبشها و سازمانهای اسلامی در قلب اروپا» نسبت داد. همچنینُ، بر خلاف افکار انحرافی «مینا احدی» می توان با صراحت تمام اعلام نمود که علل این نوع مصائب و تعرضات به انسانیت و حقوق پایه ای زنان و مردم، به ماهیت دولت های امپریالیستی ای همچون دولت آلمان بر می گردد و بطور یقین، تقاضا و درخواست از حاکمانی همچون «مرکل» برای نابودی زائده های شان، انحرافی، گمرا کننده و در حقیقت توهم نسبت به دولت های امپریالیستی و آنهم به عنوان بانیان و راه اندازان رخدادهایی همچون کلن و تنش های قومی – مذهبی ست.

خلاصه، واقعۀ کلن را نمی توان و نمی بایست خارج از بستر و چهارچوبه های فوق و مهمتر از همۀ اینها، خارج از سیاست های تازۀ دولت آلمان در برابر معضل پناهنده گی در جامعۀ آلمان و اروپا توضیح داد. عیان شده است که «ناجی» پناهنده گان دیروزی، – «مرکل» – این روزها، به قهرمان ضد پناهنده گی تبدیل شده است و چهار نعل – و در اثر تضادها و فشارهای درونی -، بدنبال تغییرات و اتخاذ سیاست های سخت گیرانه تر، پیرامونِ قوانین پناهنده گی ست. به همین منظور ریاکارانه بدنبال اجرای طرح های متفاوت و متعاقباً، ایجاد و رواج بیشتر بدبینی ها میان مردم خودی، نسبت به قربانیان نظام های ظالم و جنگ های امپریالیستی ست. مگر می توان باوری به غیر از این داشت، که این دولت ها و از جمله دولت آلمان، مولّد و بانی چنین وقایع و رویدادهای دردناک در درون جامعۀ خودی و بویژه در منطقۀ خاورمیانه اند. با این اوصافُ بر خلاف «مینا احدی»، تلاش برای برگرداندن سیاست دولت آلمان به سیاستِ «ضد اسلامی» و امثالهم، بنابجا و چیزی جز، گمراهی افکار عمومی و به حایشه راندن موضوع اصلی نیست. لبۀ تیز نگاه و حمله، باید به سمت سازمانده گان اصلی اوضاع دهشت بار کنونی و دولت های امپریالیستی ای همچون دولت آلمان دوخته شود و از دولت های جانی و مسبب هزاران مصائب و مشکلاتِ جامعه، عاجزانه تقاضای رفع آنها را ننمود؛ تحرک ضد انسانی و حساب شده ای که «هیکو ماس» وزیر دادگستری آلمان در مصاحبه با روزنامه بیلد اعلام نموده است: «اسناد و مدارک نشان می دهد که این ناآرامی از پیش برنامه ریزی شده بود» و ربطی به پناهنده گان نداشتهُ، در ادامه هم، انگشت اتهام را به سمت «گروه های تندرویی که از خارج آلمان برای ناآرامی ها برنامه ریزی کرده و طرحی برای آزار ده ها زن وضع کردند» نشانه می گیرد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر