۱۳۹۴ شهریور ۳۰, دوشنبه

شاهرخ زمانی ما بود!


شاهرخ زمانی ما بود!

صبا راهی

رژیم اسلامی دست ساز امپریالیسم آمریکا و شرکاء بر مسند قدرت نشانده نشد تا مطالبات بر حق کارگران و زحمتکشان را برای آنان تامین کند. آمده بود تا مانند رژیم همتایش رژیم شاه قاتل، هر حقی را ناحق کند و سودش را به جیب زالوهای داخلی و خارجی سرازیر کند. آمده بود تا با فریبکاری و با اهرم دین( تمام دین ها) که از منافع ستمگران حمایت میکند بجای تامین رفاه اکثریت جامعه هر صدای حق طلبی را در سینه خفه کند. امپریالیسم آمریکا زخمی شده از ضربه کاری که چریکهای فدایی خلق و مجاهدین خلق و سایر نیروهای انقلابی و استقلال طلب ضد امپریالیسم به تخت و تاج ننگین شاه نوکر دست به سینه شان زده بودند و تاج و تخت شاه را به مستراح تاریخ پرتاب کرده بودند خمینی نوکری که دست پرورده سی آی ای در زیر درخت سیب نوفل لوشاتو بود را به ایران آورد تا سرکوب کند هر آنچه را که شاه قاتل قرصت انجام آنرا نداشت. 

سرمایه داری اخلاق شناس نیست، بلکه مُبلغ و مروج کثیف ترین شیوه های غیر اخلاقی در جامعه برای پیشبرد اهداف سودجویانه خود است. وجدان و شرافت ،خواهر و مادر و زن و برادر و دوست و رفیق نمیشناسد آنچه می شناسد سود است. 

چندی پیش یکی از این زالوهای جهانی، نوه راکفلر، جان دی راکفلر در صدمین سالروز تولد خون آشامی اش در بیست اندرزی که برای سود جویان نشخوار کرده بود گفته  بود : هرگز وجدان خود را بخاطر کارهای غیراخلاقی اذیت نکنید." و جمله قصار دیگرش که گواهی دهنده "الهی بودن سرمایه داری خونخوار است" که میگوید:" خدا پول را به من داد. من فکر میکنم اینکه چطور پول ساز شوی یک موهبت الهی است." 

حالا هر کس یقه این هیولای خونخوار که چاه های نفت دنیا اکثر آن به نام خاندان او میباشد را بگیرد و بگوید این دسترنج کارگران و زحمتکشان است، این منافع طبیعی سرزمین های دیگر است که تو آنها را دزدیده ای بر خلاف خدا حرف زده است چون بر اساس تفکر فریبکارانه جان دی راکفلر این است که  پول را خدا به او داده است! همان خدای دورغینی که همین دزدها و غارتگرها و جانیان یعنی طبقه ستمگر برای ترساندن طبقه ستمدیده ساختند.

رژیم خمینی نوکر راکفلرها و ریچارد برانسون ها از همان روز اول گفت این رژیم الهی است و همه چیز آن هم الهی. هر کسی هم علیه رژیم بگوید علیه خدای ظالم و جبار است و قتل آن واجب کفایی! یعنی آنچه که راکفلر خونخوار گفته بود خمینی در ایران مو به مو با اهرم الهی به اجرا در آورد.
راکفلرهای جنایتکار و دزد دسترنج کارگران جهان در جامعه در جلوی چشم من و شما و یا پشت دوربین های تلویزیونی نیستند بلکه در قصرهای بشدت محافظه شده خود پلتفرم های سیاست های جنایت گرانه را به نوکرهایشان امثال اوباما و کامرون و مرکل و ... دیکته میکنند و این نوکرها ها هم به نوکران دست دوم راکفلرها یعنی امثال سردمداران آدم کُش در رژیم اسلامی سیاست های سرکوبگرانه را دیکته میکنند تا هر چه بیشتر منافع طبیعی و انسانی را به غارت برند. 

از طرفی شیوه های کشتار مخالفین سرمایه داری و آزادی طلبی به دلایل مختلف از جمله  رشد تکنولوژی و انشتار اخبار توسط توده های مردم از طریق رسانه های اجتماعی تغییر کرده است، فعالین سیاسی در جای جای جهان یا خودکشی میشوند * یا **پلیس آنان را بعنوان بیمار روانی به آسایشگاه های روانی معرفی میکند، یا آنکه در کشورهایی مثل ایران که هیچ در و پیکر و قانونی که از ستمدیدگان حمایت کند وجود ندارد فعالین سیاسی را زندانی میکنند و بعد از آنهم در زندان "سکته داده میشوند." یا اعلام میکنند بر اثر فلان بیماری درگذشت. 

در کدام زمان در ایران پزشک قانونی یا یک مرجع مستقل وجود داشته تا جسد را کالبد شکافی کند؟ مگر پیکر صمد بهرنگی در پزشک قانونی یی کالبد شکافی شد که اوامر شاه قاتل و ساواکش آدم کُش او به اجرا نمی آمد که امروز پیکر شاهرخ زمانی کالبد شکافی شود؟ از همه مهمتر وقتی که کارگر و دانشجو و زحمتکش را بخاطر مطالبه حق شان به بند می کشند و او را در چهار دیواری قرار میدهند و شکنجه های فیزیکی و روانی بر او وارد میکنند به معنای آماده کردن زندانی برای مشکلات بعدی نیست؟ 


چرا پسر رفسنجانی خونخوار در زندان سکته نمیکند؟ تا یک زالوی کثیف و فاسد کمتر شود. چرا هر چه زحمتکش و روشنفکر و نویسنده و آزادیخواه است سر به نیست و کَشته و سکته زده و خودکشی میشود؟ چرا میرحسین موسوی یکی از عاملین قتل عام زندانیان سیاسی دهه شصت و کروبی همقطار او و دختر رفسنجانی زالو را نمی کُشند؟ مگر به قول خودشان آنها هم "بر هم زننده امنیت ملی" نبودند؟ چطور است که فقط مرگ سراغ طبقه کارگر و زحمتکش و آزادیخواهان میرود؟ و بورژوازی فاسد و طرفدارانش از مجازات مرگ مستثنی میشوند؟ 

شاهرخ زمانی کارگری از تبار سروهای ایستاده ای بود که سر در مقابل رژیم خونخوار خمینی خم نکرد، او "من" نبود! شاهرخ ما بود! او به منافع طبقه کارگر فکر میکرد. او از منافع طبقه کارگر دفاع میکرد. او در پی متشکل کردن طبقه خود بود! او در پی سازمان دهی طبقه خود برای پیشبرد اهداف والای طبقه کارگر بود.  شاهرخ زمانی با طبقه ستمگر سر سوزنی سازش نداشت. به همین علت است که شاهرخ زمانی همچون سایر سروهای مقاوم در قلب توده های ستمدیده جا دارد. به راستی که شاهرخ شاگرد صمد بهرنگی این بار و رفیق کارگران و زحمتکشان بود. شاگردی که درسهایش را بسیار خوب آموخته بود طوری که در مراسم خاکسپاری اش جمعیت شعار میداد شاهرخ معلم ماست راه شاهرخ راه ماست. 

مرگ شاهرخ زمانی او را جاودانه ساخت.  راهش پر رو و یادش همواره گرامی باد.

شهریور ١٣٩٤ – سپتامبر ٢٠١٥

*فعالین سیاسی خودکشی میشوند

** تجربه شخصی که در نوشته ای جداگانه به این مسئله پرداخته میشود.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر