۱۳۹۶ دی ۲۹, جمعه

برخورد به قلمی که اعتبار نظرش "گفته وزیر اطلاعات" است




برخورد به قلمی که اعتبار نظرش "گفته وزیر اطلاعات" است


قلمی نظر آلوده خود را با نام پرافتخار چریک فدایی خلق یوسف زرکاری، در مقاله یی با عنوان  خیزشی برای نان، کار وآزادی – منتشر شده در سایت گزارشگران، ارائه داده است که این قلم سعی دارد تنها  به سطر اول یا "مقدمه" آن نوشته و نتیجه گیری آن برخورد کند. برای اینکار ابتدا ناچار هستم که سطر اول نوشته را عینا در زیر قرار دهم تاکیده های خط کشی شده از من است:

"درهفتم د ی ماه 96 جمعی از مالباختگان ، تهیدستان و محرومان توسط دارو دسته ولایت معاشان مخالف دولت روحانی به سردمداری امام جمعه مشهد (علم الهدا) برانگیخته شدند. معترضین در مقابل شهرداری مشهد و برخی فرمانداری های استان خراسان رضوی  تجمع کرده  وخواستار پاسخگویی مسئولین به گرانی و عدم بازپرداخت سپرده های از دست رفته خود  در موسسات مالی شده و شعار مرگ بر گرانی و مرگ بر روحانی سر دادند. (توجه کنید به گفته محمود علوی وزیر اطلاعات در گزارش به  مجلس آخوندی : یک جریان سیاسی در ایجاد این وضعیت دخیل بوده است  و یا گفته میدری معاون وزیر تعاون،کار ورفاه اجتماعی که در سخنانی می پرسد: کدام امام جمعه این حرکت را کلید زد؟- هردو گفته  نقل به معنی) وقتی که این اعتراضات باعدم پاسخگویی مسئولان وسرکوب مواجه گردید، معترضین  شعارهای مرگ بردیکتاتور، زندانی سیاسی آزاد باید گردد، و مرگ بر خامنه ای  را فریاد زدند و کنترل از دست سازمان دهندگان اولیه خارج گشت."

ببینید کسی که "گفته وزیر اطلاعات" را "پشتوانه " نظر خود قرار میدهد، چگونه میتوان به سالم بودن قلم او باور داشت؟ همه مردم دنیا ، نه زالوهای سرمایه دار و حامیان آن، نقش وزارت اطلاعات را در به انحراف بردن مبارزات مردم و جنبش های مبارزاتی بخوبی میدانند، میدانند که وزارت اطلاعات رژیم های مستبد و به ویژه وابسته به امپریالیسم "اطلاعات شان" که در رسانه ها به خورد مردم میدهند در اتاق های " خبری - فکری" ابتدا عمل آورده شده و بعد آنرا به بیرون منعکس میکنند، اطلاعاتی که معمولا بنا به ماهیت کاری گلوی حقیقت را آنچنان میدرد که تنها گرگ ها و یا بره ها آنرا باور میکنند، اطلاعاتی که با اهداف معین منافع طبقه استثمارگر یعنی ظالمان و ستمگران را به پیش میبرد تا اذهان عمومی را از آن چه که در حال وقوع است منحرف کنند. اینرا در سراسر دنیا مردم بخوبی میدانند.

خب وقتی قلمی در مقدمه نوشته اش "فاکت" از وزارت اطلاعات رژیم سرکوبگر اسلامی میآورد آیا باید به "صداقت انقلابی " قلم او باور داشت؟ ولو اینکه در سطر های بعدی نوشته اش که سعی داشته "ماهرانه" خود را "دلسوز" جا زده و برای نان و مسکن و آزادی اشک بریزد.  نوشته ایی که در واقع با فاکتی که از وزیر اطلاعات ارائه میدهد دارد برای "روحانی" که مورد غضب جناح رقیب قرار گرفته اشک میریزد، شاید خودش رویش نمیشده بنویسد فاکت از دشمنان کارگران و زحمتکشان و بیکاران و محرومان میارود. نوشته یی که  با دست و دلبازی از وزارت اطلاعات فاکت میآورد تا به مردم بگوید " به خانه هایتان" برگردید چون رهبر انقلابی و کارآمد ندارید بگذارید "روحانی جلاد" به کارش برسد! البته ایشان هم گوش هایش کر بوده که دانشجویان در دانشگاه تهران فریاد سر دادند اصلاح طلب اصولگرا / دیگه تمومه ماجرا!

اما نتیجه گیری "هوشمندانه" یی که ایشان ارائه میدهد عینا بشرح زیر است  :

" شکست های حاصل از جنبش مشروطه، قیام های خیابانی و کلنل پسیان،جنبش گیلان و کوچک خان، جنبش ملی شدن نفت و مصدق،جنبش های چریکی فدایی و مجاهدین و انفلاب 57،جنبش دانشجویی 78 و جنبش باصطلاح سبز 88 همگی از بعد تاریخی،موید این ضعف مزمن و مستمر فقدان رهبری کارآمد و انقلابی است ودر بعد مشخص، جنبش دی ماه 96 نیز به عینه مهر این فقدان رهبری در صحنه ی عمل و آثار مخرب  آن را با خود دارد. "

آثار مخرب؟ آیا مبارزه طبقاتی آثار مخرب هم دارد و ما نمیدانیم؟ یا اینکه  مبارزه طبقاتی با تمام سرکوبی که توسط استثمارگران یعین طبقه ظالم شده و میشود اما همواره در طول تاریخ دست آوردهایی هم به همراه داشته است؟ قصد ندارم به تک تک جنبش هایی که در نوشته ایشان نامبرده شده بپردازم چون هر کدام پروسه مبارزاتی و تاریخی خود را دارند اما این نتیجه گیری بسیار "منحرافانه" ایشان به خواننده چنین القا میکند که سر جایت بنشین، صدایت هم در نیاید از خانه ات هم بیرون نیا چون "رهبری انقلابی و کارآمد" نداری بگذار سرمایه داری خونخوار هر کاری میخواهد با زندگی و آینده تو بکند.

 ایشان آگاهانه به هیچ وجه نقش دستگاه های سرکوب سپاه و وزارت اطلاعات، ساواک سرکوبگر، واوامای جانشین ساواک و پدرخوانده اینها یعنی "سی آی ای" را در سرکوب مبارزات و جنبش ها حاضر نیست ببیند، چرا؟ میگوید جنبش ها "رهبری انقلابی و کارآمد" نداشتند، در حالیکه خودش میگوید میرزا کوچک خان، یا مصدق! یعنی هر نادانی امروز با دسترسی به شبکه وسیع اینترنت مطلع شده که کودتای آمریکایی انگلیسی 28 مرداد چطور توسط سی آی ای و ام آی شش انگلیس طراحی شده بود تا جنبش ملی شدن نفت به رهبری بزرگمرد تاریخ مصدق را سرکوب کند. به راستی نباید به عناد آگاهانه این شخص با جنبش های مبارزاتی باور داشت؟

آیا جنبش چریکی رهبر انقلابی نداشت؟ اگر نداشت چطور بود که هشت سال تمام چنان خواب شاه جلاد را برآشفته کرده بود که شاه جلاد برای سر 9 تن از چریکهای فدایی خلق جایزه یی معادل 900 هزار تومان آنزمان تعیین کرده بود؟ چطور بود که شاه مدام میپرسیده حمید اشرف را پیدا کردید؟ و یا سازمان مجاهدین مگر رهبری نداشت؟ ایا کسی نمیداند بر سر موسی خیابانی چه آمد؟
نه، ایشان فکر میکند که مبارزه طبقاتی " هلو برو تو گلو" است! ایشان مطلقا حاضر نیست به نقش سرکوب ماشین سرمایه داری جهانی و نوکران شاه و ملایش حتی نیم نگاهی داشته باشد به همین دلیل هم آن نتیجه بسیار غلط را میگیرد که جنبش ها "رهبری انقلابی و کارآمد" نداشتند. یعنی هیچکس نمی تواند تا این میزان دشمنی با جنبش های مبارزاتی داشته باشد. آیا کسی فراموش کرده که چه گوارا چطور در مسیر بولیوی توسط نوکران سی ای ای لو رفته و توسط سی آی ای کشته شد؟ آیا چه گوارا یک رهبر کارآمد و انقلابی نبود؟

اما نکته بسیار مهم و اصلی این است: رفیق یوسف زرکاری که آن قلم آلوده خود را پشت نام پرافتخار او پنهان میکند از اولین کارگران آگاه و مبارز تشکیل‌دهنده‌ی صفوف چریکهای فدائی خلق بود. کارگر کمونیستی که به صفوف این تشکل پیوست تا بتواند به وظیفه‌ی انقلابی خود در قبال طبقه‌ی خویش و مردم رنجدیده‌ی ایران، به بهترین وجه جامه‌ی عمل بپوشاند. به راستی چریک فدایی خلق رفیق یوسف زرکاری اگر "پشتوانه" مبارزه، تفکر و نظراتش اخبار "وزیر اطلاعات" بود که کارگر کمونیست نمیشد که  چریک نمیشد و در مقابل دشمن طبقاتی اش نمی ایستاد و  امروز میشد ناقل کفته های "وزیر اطلاعات" رژیم تروریست پیشه و سرکوبگر اسلامی نوکر امپریالیسم البته طرفدار جناج اصلاح طلب جانی همتای اصولگرای جنایتکار! 

 مرگ بر رژیم سرمایه داری اسلامی نوکر امپریالیسم با تمام جناح و دسته های جانی آن
زنده باد انقلاب

صبا راهی
دی ماه هزار وسیصد و نود و شش





بعد از نوشتن: نویسنده (خیزشی برای نان مسکن آزادی) یک: هیچگاه دیده نشده که قلمش نقش مزدوران تبهکاری همچون فرخ ارتجاع نگهدار، کسی که در زندانهای شاه جلاد بریده بود و امان نامه نوشته بود و بعد از پیروزی قیام پرشکوه 57  و روی کار آوردن خمینی جلاد از طرف امپریالیستها، در سازمان پرافتخار چریکهای فدایی خلق نفوذ کرد و باعث متلاشی شدن آن گردید، و همزمان در خدمت وزارت اطلاعات رژیم اسلامی قرار گرفته بود و یکی یکی فرزندان خلق را به دژخیمان معرفی میکرد و به کُشتن میداد! نه، ایشان هرگز به این مزدوران امپریالیسم "توحهی" ندارد! چرا؟ جای سوال است. تنها عنادش با انقلابیونی ست که با دشمن کارگران و زحمتکشان و محرومان هرگز سازش نکردند و در پی نام و نان نبودند!
دو: نیز هیچگاه دیده نشده که به نقش منفور و خائن حزب توده در کودتای امپریالیستی 28 مرداد و سرکوب حنبش نفت به رهبری بزرگمرد تاریخ مصدق توحهی نشان داده باشد! تنها اشتیاق عجیب ایشان در منحرف کردن نظر خواننده نادان است که هیچ جنبشی در ایران رهبر کارآمد و انقلابی نداشته است!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر