پاریس و کشتار ددمنشانه مردم عادی توسط
اَجنه
صبا راهی
جنایت هولناک دیگری در پاریس زیر گوش نیروهای نظامی فرانسوی
تا بدندان مسلح به تکنولوژی "تجسس" همان هایی که گنجشگ را در هوا میزنند
اتفاق افتاد. چرا و چگونه؟
داشتم آماده میشدم برای رفتن به پاریس و شرکت در تظاهرات
اعتراضی به سفر روحانی یکی ازجلادهای بهترین فرزندان ایران و یکی از مزدوران
امپریالیسم. این نکته را یادآور شوم که من به اتنخاب خودم تلویزیون ندارم. رادیو
گوش نمیکنم و اخبار را از طریق مراکزی که در اینترنت قابل دسترس هست کسب میکنم. قبل
از خواب برای آخرین بار به انترنت سر زدم که خبر هولناک را شنیدم. خواب از سر پرید
و ایضا پرواز به پاریس. با خودم گفتم برای یکبار در طول این مدت بخشی از اپوزیسیون
داشت میرفت که با هم در یک حرکت اعتراضی شرکت کند که تروریست های بیشعور آنرا بهم
زدند. شرایط جنگی بوجود آورده بودند که دل و روده اروپایی های حمله ندیده را
میلرزاند همان هایی که هرگز به مردم عراق و افغانستان و لیبی و سوریه و مصر و تونس
فکر نکردند که چگونه هر روز زیر بمباران های ارتش امپریالیستها و نیز سربازان
مزدور شان دسته دسته کشته میشوند بی آنکه کک آنها گزیده شود! در افغانستان بمباران
های اورانیومی امپریالیستها برای صدها سال مردم افغانستان را با انواع سرطان ها و
مرگ های زود رس بیمه عمر کرده است و اروپاییان ککشان از بابت گزیده نمیشود. چرا
بشود. آخر اگر بقدر جو شرف انسانی داشتند جلوی دولت های قلدرشان می ایستادند که در
امور کشورهای دیگر دخالت نظامی نکنند به همین سادگی! یکی از همسایه های من میگوید ما میخواهیم به آنها کمک کنیم که به
دموکراسی برسند. میگویم شما چطور به دموکراسی رسیدید میگوید ما جنگ های شهری بین
خودمان داشتیم میگویم خب ما ها هم میخواهیم خودمان مثل شما همدیگر را بکشیم تا
بالاخره به دموکراسی برسیم شما چرا خودتان را وسط میندازید و دخالت نظامی میکنید.
برای یک روز خفه خون میگیرد و روز بعد دوباره روز از نو و روزی از نو حشیش و ماری
جوانا و کانال های تلویزیونی مغز پوکش را پوک تر میکنند. مثلا تحصیل کرده هم
هست و تاریخ را هم ورق زده این یک نمونه بارز است.
داشتم میگفتم که رسانه های اینترنتی مدام تکرار میکردند که دولت
فرانسه اعلام کرده مرزهای فرانسه بسته شده و پلیس از افرادی که در داخل سالن کنسرت
هستند خواسته دقت کنید این بسیار نکته کلیدی و مهم است، پلیس از
افراد داخل سالن خواسته که از طریق موبایل هایشان خبری را به بیرون( سوشیال مدیا)
نفرستند چون ممکن است اخبار "اشتباه" بدست مردم برسد! تا لحظه از خبر اعلام کردند که حدود بیست نفر کشته
شدند.
از طرفی فورا اوباما نیز پیام فرستاد. پیام این مشنگ نوکر
امپریالیسم طبق معمول نمایش سردستگی قلدران جهان بود که نوچه هایش را به " یک
پارچگی بر علیه تروریسم" دعوت میکرد! تروریست پرورش میدهند و بعد هم با سالوس
و قیافه هایی که پس از ده بیست خط ال اس دی و سایر مخدرها پشت دوربین ها ظاهر
میشوند حرف از تروریست میزنند!
نکته دوم که لازم است بر روی آن متمرکز شد این است که رئیس
جمهور فرانسه در باشگاه ورزشی چه میکرد؟ آنهم یک بازی دوستانه؟ در حالیکه کارهای
به زعم سمتش مهم تری در دو سه روز آینده داشت کارهایی مانند دیدار با روحانی ی
قاتل و آماده شدن برای شرکت در نشست قلدران جهان در آنتالیای ترکیه! و چطور است که
درست قبل از انفجار بمب در استادیوم او استادیوم را ترک میکند؟
اما این تروریست ها چه کسانی هستند که فقط مردم عادی بی
دفاع را مورد حمله قرار میدهند؟ دو شب پیش مردی در تلویزیون اینترنتی آر ت میگفت
که یک معلم فرانسوی از کارش اخراج شد. دلیل آنهم این بود که حرف از مرتبط بودن(
همکاری) سیاست های خارجی امپریالیسم فرانسه با تروریست ها زده بود. خب آیا این
همان آزادی بیانی است که عده ای پروامپریالیست گلویشان را برای آن جر میدهند و از
"قلم کاریکاتوریست" ها دفاع میکنند اما از حقوق این معلم و امثال آن روی
گردانند!
نکته سوم که به نظر میرسد که باید از دو نکته دیگر مهم تر
باشد، چرا این تروریست هایی که گفته میشود که توسط نیروهای پلیس کشته شدند در
خبرها آمده بود که ده نفر از تروریست ها را پلیس کُشت چرا عکس اینها را در روزنامه
منتشر نمیکنند چرا هیچ اطلاعاتی از آنها در رسانه ها منتشر نمیشود چرا یک فیلم از
این همه لحظات رعب و وحشت درست نمیکنند تا به مردم نشان دهند که چگونه پلیس حساب
تروریست ها رسیده است؟ و در عوض تا آنجا که میتوانند بر ترس و وحشت مردم با کوبیدن
بر طبل تروریسم اضافه میکنند. شما را نمیدانم اما من همسایه های بشدت نژاد پرست
کله پوک دارم که ما خارجی هالی لعنتی را در محله زیر ذره بین قرار داده اند و هر
کسی که بیشتر به آنها بی محلی کند را بیشتر مورد لطف قرار میدهند! خلاصه زدن
مغزهایی که الکل زیادی و مواد مخدر قبلا حساب آنها را رسیده برای رسانه های
امپریالیستی تروریست پرورپیشه و تروریست پرور کار دشواری نیست هست؟
در حرکت اعتراضی که قرار بود در پاریس نسبت به 37 سال جنایت
رژیم سرمایه داری اسلامی دست پرورده امپریالیستها بر پا شود جریانات سیاسی موسوم
به "کمونیسم کارگری منصور حکمت اعلام شرکت نکردند چرا هم بکنند آنها خادمین
امپریالیستها هستند قدم به قدم هم جهت با سیاست های امپریالیستها هستند باور
ندارید به تیتر دو اعلاعیه امروز آنها دقت کنید جهان را باید هر چه زودتر از
تروریسیم اسلامی پاک کرد و دیگری میگوید مبارزه با این توحش افسار گسیخته
کار بشریت متمدن است. همان حرف هایی که دلقک امپریالیسم آمریکا اوبامای اطو
کشیده وقتی که مدام تکرار میکند جرج بوش قاتل نیز عین جمله اینها را گفته بود وقتی
که به بهانه صدور دموکراسی به افغانستان حمله کرد و منصور حکمت با همین بهانه
" بشریت متمدن" از آن حمله وحشیانه حمایت کرد! امپریالیستها ظاهرآ غمی
با داشتن چنین خادمینی که ماهیت ضدکارگری خود را زیر اسم کمونیسم مخفی کرده اند
ندارند. آنها پیام میدهند اینها به فارسی ترجمه و به اسم کمونیسم بیرون میدهند تا
هر چه بیشتر به کمونیسم ضربه بزنند.
هواپیمای روسی را که یادتان هست دو هفته پیش با هم
سرنشینانش منفجر شد! اوباما دلقلک سرمایه داری جهانی گفته بود من احساس کردم که
کسی بمبی در آن هواپیما گذاشته باشد. بعد گفتند
که داعش هواپیما را بخاطر تلافی حملات روسیه در هوا نشانه گرفته بود. بعد فهمیدند
که داعش بیسواد تر از این است که بتواند از تکنولوژی پیشرفته استفاده کند گفتند
باید بمبی در کار بوده باشد. پس از چند روز یکی از سناتورهای آمریکایی زنی که
صدایش از فرط استفاده از مواد مخدر چندین
رگه و بی جان شده نشخوار میکرد که باید بین داعش و انفجار هواپیمای روسی رابطه ای
باشد. خلاصه آنقدر مردم عادی معتاد به تلویزیون را با گمانه زنی هایشان سرگرم
کردند تا همه قلدرها اعلام کنند که بمبی در هواپیما کارگذاشته بود بی آنکه آنرا
بتوانند ثابت کنند! و کار را هم کار داعش دست پرورده خودشان اعلام کردند.
ایجاد شرایط "جنگی" برای خالی کردن توی دل مردم عادی
چه حاصلی برای امپریالیستها دارد؟ آیا این همان از درون پوکیدن سرمایه داری نیست؟
چند لحظه از تلویزیون فاصله بگیرید خاموشش کنید سرتان را از پنجره بیرون ببرید هوایی به ریه هایتان بفرستید و سلول های مغزتان را بکار بگیرید. از هر قشری که باشید پاسخ ها را خودتان بیابید
نگذارید مغز شما را هدایت کنند.
صبا راهی
پانزدهم نوامبر دوهزار و پانزده
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر