مقاومت مسلحانه کوبانی و جماعت کیلویی نویس
"در حاشیه طرح روی جلد کتاب کوبانی ادبیات و هنر مقاومت"
صبا راهی
مقدمه:
سیاهکل آغاز جنبش مبارزه مسلحانه در ایران
سالیان سال است که نیروهای سیاسی با الهام گرفتن از مبارزات
نسلهای دیگر در سرزمین های دیگر به اشکال مختلف مبارزه و مقاومت در برابر ستم
استثمارگرانه و جنایتکارانه امپریالیستها و رژیم های وابسته به آن تا پای جان
ایستادگی میکنند تا راه رهائی از ستم سرمایه داران قلدر جهان را به توده های تحت
ستم نشان دهند. در ایران نیز این نوع مبارزه – آغاز جنبش مبارزه مسلحانه با
رستاخیز سیاهکل در ١٩ بهمن ١٣٤٩ شروع شد و بمدت ۷ سال توسط
کمونیست های چریک فدایی خلق در برابر رژیم ضدخلقی شاه نوکر امپریالیستها ادامه
داشت. امسال نیز گرامیداشت این روز با شکوه، که مصادف بود با هشتم فوریه در
استکهلم سوئد توسط فعالین چریکهای فدایی خلق با شکوه هر چه تمام تر برگزار گردید.
مقاومت مسلحانه کوبانی
در حالیکه رفرمیست ها و چاکران آستان بوس امپریالیستها در
مدح "مبارزه بشردوستانه و صلح آمیز" قلم هایشان کیلویی واژه های "
برابری آزادی و انسان و کرامت انسانی" را ردیف میکرد و در قالب نوشته های
"قابل فهم" به خورد خوانندگان نادان داده میشد و میشود، کوبانی ها با
مقاومت جانانه مسلحانه خود دهان حیرت این جماعت چاکر قلم را باز نگهداشت! اما
اینان آنقدر خود شیفته و ناصادق هستند که همچنان به کیلویی نوشتن ادامه داده و در
ستایش کوبانی برآمدند اما کوبانی بدون "سلاح"! نوشتند و نوشتند بی آنکه
اسمی از تفنگ کوبانی نام ببرند! زهی بیشرمی این دکانداران ریاکار!
شکی نیست که مقاومت مسلحانه کوبانی ها در برابر داعش دست پرورده
امپریالیستها مردم جهان را تحت تاثیر خود قرار داد. مقاومت مسلحانه ای که آنقدر
قوی بود که بلندگوهای امپریالیستی نمی توانستند آنرا به راحتی سانسور کنند و خبر
های ناقص به مردم برسانند، اما در میان اپوزیسیون ایرانی خارج از کشوری بسیاری
بسرعت قلم بدست شدند و در مدح "کوبانی" شعر سرودند و کیلویی نوشتند، بی
آنکه اشاره ای به نوع مبارزه کوبانی یعنی مقاومت
مسلحانه کوبانی داشته باشند. اکثر افراد تیغ خودسانسوری یشان را بر سر
قلم های خود گذاشتند و در جهت "تقبیح مبارزه و مقاومت مسلحانه" که
سالهاست به آن مشغولند بی آنکه اسمی از نوع مقاومت کوبانی که همان مقاومت مسلحانه کوبانی است از "کوبانی" ها
ستایش کردند! به راستی که ننگ و نفرت بر اینان که اینگونه کارهایشان چیزی جز خادمی
بر درگاه امپریالیستها نیست تا بلکه "نان و آبی" در آینده برایشان در
نظر گرفته شود!
این نوشته برخوردیست کوتاه به طرح روی جلد کتاب کوبانی
ادبیات و هنر مقاومت نوشته چند نفره می پردازد. جای دارد که گفته شود که این
قلم کتاب مذکور را نخوانده است آنچه که مرا وادار به نوشتن این سطور کرد خواندن
گزارشی از مراسم "رونمایی" کتاب مذکور است و طرح روی جلد آن. اساسا طرح
روی جلد هر کتابی چکیده حرفهای کتاب است، غیر از این است؟
اما طرح روی جلد کتاب مذکور شامل قسمتی قرمز در بالای صفحه،
نمایانگر خون، میباشد اما مشخص نیست که این خون؛ نمادی از کشته شدن کوبانی ها توسط
داعش امپریالیستها است؟ یا اینکه نماد این خون سمبلی از مقاومت مسلحانه کوبانی است که تا پای جانش ایستاده و
خون دشمن ددمنش را بر زمین میریزد؟
اگر منظور طراح و
نویسندگان کتاب قسمت دوم؛ یعنی نماد مقاومت مسلحانه
کوبانی تا پای جان بود که می بایست از طرح سلاح نیز استفاده
میشد که چنین نشده است! چرا استفاده نشده است؟ خب اگر همین کتاب را جلوی چشم یکی
از زنان کوبانی که با تفنگش با داعش امپریالیستها میجنگید قرار دهند نمیپرسد پس
عکس تفنگ من کو؟ آیا این عمل صادقانه است؟
اگر نیست اسم این عمل غیرصادقانه طراح و نویسندگان کتاب مذکور چیست؟
چنین به نظر میرسد که نویسندگان کتاب و طراحان روی جلد کتاب
یا "خجالت" میکشند یا "وحشت" دارند که از مبارزه یا مقاومت مسلحانه کوبانی سخنی بمیان آورند، که این نیز
خود عین ریاکاری است که قلم های این مدعیان به خواننده ارائه میدهند.
در گزارشی هم که از مراسم "رونمایی کتاب مذکور "
در استکهلم سوئد نوشته شده در هیچ کجای آن دیده نمیشود که مبارزه مردم کوبانی را
به آن شکلی بوده و هست یعنی بشکل واقعی مبارزه و مقاومت مسلحانه نام برده شود!
گویا که این جماعت وحشت دارند اسمی از "مبارزه
مسلحانه" ببرند؛ آیا این عمل طراح یا طراحان روی جلد و نویسندگان کتاب مذکور توهین عینی به شعور
خواننده نیست؟
آیا خواننده کتاب نمی داند مردم کوبانی چگونه مقاومت کردند؟
آیا این مقاومت مسلحانه نبوده است؟ پس چرا این حضرات مقاومت مسلحانه کوبانی را
سانسور میکنند؟
اما اینان که اینچنین سینه چاک مبارزه کوبانی( و صدالبته نه
مقاومت مسلحانه کوبانی) شده اند، که آنرا
به جشنی تبدیل کرده اند و کتابی هم چند نفره نوشته اند و اسم مبارزه کوبانی را هم
مبارزه نوین گذاشتند،دچار آلزایمر شدید سیاسی نشده اند که در همان روز هشتم
فوریه که جشن کوبانی برگزار میکردند در تاریخ مبارزات مردم ایران روز
باشکوه ١٩ بهمن ١٣٤٩ وجود دارد که چریکهای سیاهکل با آغاز جنبش
مبارزه مسلحانه دیوار بتونی دیکتاتوری اختناق
شاهنشاهی را در ایران شکستند و امید به مبارزه بر علیه ظلم و ستم رژیم شاه نوکر
دست به سینه امپریالیست ها را در دل کارگران و زحمتکشان و محرومان روشن ساختند! یا
اینکه خیر، اینان اگر به واقع حسن نیت داشتند یا اگر واقعا نویسندگان حرفه ای
بودند روز جشن کوبانی را به روز دیگری موکول میکردند، و نشان میدادند که تا چه
میزان به اخلاق های ...کدام اخلاق؟ واقعا در این جماعت هم میشود سراغ اخلاق و
پرنسیپ سیاسی داشت؟؟؟؟
آیا این جماعت تنگ نظر به راستی اگر دلسوز مردم کوبانی
بودند مقاومت مسلحانه آنان را در پیوند با مقاومت و مبارزه مسلحانه توده های تحت
ستم امپریالیستها و رژیم های دست نشانده آن در سراسر جهان از جمله ایران منعکس
نمیکردند؟ همانطور که فعالین چریکها در مراسم یادبود رستاخیز سیاهکل از مقاومت
کوبانی نیز یاد کردند.
آیا این جماعت "جشن کوبانی" برای خود شیرینی به
مشتی "ژورنالیست مزدبگیر" و سایر افراد وابسته به نهادهای امپریالیستی
نبود و نیست که از "کوبانی"ها ستایش میکنند بی آنکه اسمی از مقاومت
مسلحانه کوبانی ببرند؟
به راستی که نان را به نرخ روز خوردن هم حد و اندازه ای
دارد که مال این جماعت از آن هم بدر شده است! این ها همان جماعتی هستند که فکر
میکنند "ایران تریبونال" شان قرار است که قتل عام زندانیان سیاسی را به
گوش "دول غربی و سازمان ملل" برساند! البته خودشان را به
"نفهمی" زدند که همین "دول غربی و سازمان ملل" که در واژه
نامه سیاسی مارکسیست لنینیست ها امپریالیستها و نهادهای وابسته به آنها نام دارند
از همه جنایات باخبر هستند چرا که خودشان این جنایات را با اعمال سیاست های
غارتگرانه و جنایتکارانه شان رقم میزنند.
آیا این جماعت نباید در کتاب خود توضیح دهند که "هنر مقاومت" کوبانی در چه بود؟ مگر مقاومت مسلحانه!
حال هم همین جماعت کیلویی نویس کتاب نویس کوبانی البته از
نوع بی تفنگ شده است!
سیزدهم فوریه دوهزار و پانزده