۱۳۹۵ اسفند ۲۳, دوشنبه

نگاهِ «حزب کمونیست کارگری ایران» به اوضاع کارگری - شباهنگ راد


نگاهِ «حزب کمونیست کارگری ایران» به اوضاع کارگری

11 مارس 2017 
 شباهنگ راد
سطح و میزان اعتراضات کارگری، بسیار بالاست و در عوض، آمار و ارقام ارائه داده شده از جانب دم و دستگاه‏های تبلیغی نظامِ جمهوری اسلامی هم، بسیار و بسیار، کم‏تر از رخ‏دادهای جنبش‏های اعتراضی‏ست. کارگران بنابه صدها دلیل روشن، در میدان اعتراض‏اند و دارند کارخانه‏داران، کارفرمایان و دیگر حامیان سرمایه را به چالش می‏کشند. از مبارزه برای افزایش دست‏مزد و امکانات ایمنی و بهداشتی گرفته، تا تلاش برای دست‏یابی به حقوقِ سیاسی و معوقۀشان.

در اصل، سال‏های مدیدی‏ست که چنین اوضاع، و فضایی بر جامعۀ کارگری حاکم شده است و نظام هم، تاکنون، هزاران اعتراضات کارگری را سرکوب، هزاران نفر را از کار بیکار و پول هزاران تن دیگر را بالا کشیده است. در بستر چنین اوضاعِ ناهنجار و تأسف‏باری، جنبش کارگری دارد، مسیر خود را می‏پیماید و لحظه‏ای، از طرحِ و بیان مطالبات اولیه‏اش پس نه کشیده است. صدای کارگر، هم‏واره رسا و به تعبیر دقیق‏تر، کاستی کار، نه در تجمعات «بی‏صدا و یا کم تأثیر» کارگران، بلکه در بی‏صدایی، در ناتوانی و در ضعف مزمن و طولانی، و مهم‏تر از همۀ این‏ها در فقدان حمایت عملی به‏اصطلاح مدافعین جنبش کارگری‏ست. در حقیقت میادین اعتراضات کارگری زنده است و در عوض «سازمان» و یا «حزب» مدعی وی، کم‏سو و بی‏صداست. به یقین یکی از این «سازمان‏ها» و «احزاب»، «حزب کمونیست کارگری ایران» می‏باشد. «حزب»ی که نه تنها کم‏ترین نقش و وظیفه‏ای در سمت و سو دادن جنبش‏های اعتراضی ندارد بلکه با طرحِ شعارهای غیر عملی و با «فرامین» خسران‏زا، و بدنباله، بدون مسئولیت‏پذیری کمونیستی، در فکر گوشت دم توپ قرار دادن بیش از این کارگران، قوم و خویشان، زنان و فرزندان آنان و آن‏هم در مقابل اراذل و اوباشان و دیگر نهادهای سرکوب‏گر وابسته به نظام می‏باشد.

در اطلاعیۀ «حککا»، تحت عنوان «کارگران میتوانند جلو تعطیل کارخانجات را بگیرند» آمده است: » «باید به تجربه دریافته باشیم که تجمع بدون صدا و بدون انعکاس کم تاثیر است….. اولین قدم این است که کلیه اعضای خانواده‌هایتان را تشویق کنید به شما ملحق شوند. اعتراضتان را به مرکز شهر بکشانید و راهپیمایی کنید. شعارهای مناسب انتخاب کنید و مردم را به همبستگی با خود دعوت کنید. تلاش کنید اعتراض شما هرچه بیشتر در رسانه‌هایی مانند کانال جدید و در مدیای اجتماعی منعکس شود. قدم دیگر این است که با مراکز دیگری که در شهرتان با مشکل مشابهی دست و پنجه نرم می‌کنند تماس بگیرید و اعتراضات مشترک با حضور خانواده های خود را در مراکز شهر سازمان بدهید. هرجا که می‌توانید در مراکز شهرها چادر بزنید و تحصن کنید…… شیوه‌های تازه مبارزه را در پیش بگیرید. حزب کمونیست کارگری با تمام قوا همراه شما است.» – تاکیدات از من –

جامعه و جنبش کارگری غرق در اعتراض، تنش و درگیری با حاکمان و دار و دسته‏های شان است و به‏اصطلاح مدافعین و حامیان مردم و طبقۀ کارگر، در فکر صدور و فرامینی هم‏چون، «در مراکز شهرها چادر بزنید» و یا علیۀ استثمارگران و سرکوبگران «بپا خیزید» می‏باشند!! جامعۀ کارگری و علی‏رغم سرکوب و بگیر و به بندهای ممتدِ سرکوب‏گران رژیم جمهوری اسلامی، و بر خلاف باب و میل اپوزیسیون خارج از کشوری، دارد راه خود را در پیش می‏گیرد و نظام را به چالش می کشد. نظام در این چندین دهه و آن‏هم به بهانه‏های واهی، دهان و زبان بُرید و به زندان انداخت، تا کارگر را از خواسته‏های‏اش باز دارد. با این اوصاف دعوت کارگران به شیوه‏های اعتراضی خسران‏ساز، و مهم‏تر از همۀ آن‏ها، با پا پس کشیدن «حزب» و یا «سازمان» خودی، از رو در رویی عملی با ارگان‏های هار نظام، چیزی جز، اتخاذ سیاست‏های غیر کمونیستی پیرامون رخ‏دادهای اعتراضی کارگران نیست. جامعۀ کارگری، بیش از توان‏اش در میدان حاضر شده و شلاق خُورده است. زنده بودن و یا در حقیقت صدای رسای اعتراضی کارگران را می‏توان در میادین متفاوت تولیدی و هم‏چنین در مقابل ادارات دولتی نظام، هم‏چون شهرداری‏ها، فرمانداری‏ها و مجلس نظام دید و شنید. به یقین، تجمع اخیر کارگران در مقابل شهرداری تهران، از زمره تک نمونه‏ها پیرامون بازستانی خواسته‏های بدیهی کارگران در مقابل استثمارگران، چپاول کارفرمایان و کارخانه‏داران نبوده و نیست. جمهوری اسلامی به یاری دم و دستگاه‏های وابسته بخود دارد، شیرۀ جان کارگران را می‏مکند. دارد به بهانۀ اخلالِ در نظم تولید، اخراج‏شان می‏کند، حقوق چند ماهه و سالانه‏اش را نمی‏دهد و در بدترین شرایط ایمنی، او را وادار به کار طاقت‏فرسا می‏کند، تا چرخۀ استثمار و تولید از روال طبیعی خود باز نماند. چنین مصاف‏ها و کش و قوس‏ها، از آغازِ بر سر کار گماردن سردمداران رژیم جمهوری اسلامی قابل رویت است و وحشت و دلواپسی نظام هم، از بروز عکس‏العمل‏های بجا و بحق کارگران می‏باشد.

پیداست که طبقۀ کارگر ایران، بدلیل استثمار بی‏حد و حصر سرمایه‏داران، درس‏های اولیه و لازمۀ صنفی – سیاسی را آموخته است و در مقابل – و متأسفانه – پیداست که، مدعیان سیاسی طبقۀ کارگر، ناتوان از فراگیری آموزش‏های اولیۀ کمونیستی‏اند و بی دلیل هم نیست که، کارگران بپاخیزید، نهادهای کارگری مستقل، شورا، سندیکا و یا مجامع عمومی خود را تشکیل دهید، به سیاست‏ها و به شعارهای روتین آنان تبدیل گشته است. مدت‏هاست که «سازمان‏ها» و «احزاب پرولتری» خارج از کشوری، به جای تلاش و وصل به پایگاه‏های اجتماعی، و به جای انجام وظایف کمونیستی، در آرزوی عروج سازمان و حزب عمل در داخل‏اند. دهه‏هاست که در انتظار وقت و موقعیت «مناسب»، برای انجام وظایف «کمونیستی»شان می‏باشند!! ده‏ها نشریه، ماهنامه و خبرنامه کارگری را به اوضاع کارگران و معیشت بد اقتصادی – سیاسی کارگران اختصاص داده‏اند و بخیال خویش بر این باوراند که با جمع‏آوری، و یا با پخش اخبار اعتراضی – مبارزاتی کارگریِ بر گفته از ارگان‏های تبلیغی نظام، می‏توان، این جنبش بدون رهبری را به سر منزل مقصود رساند. به طور قطع، جنبش کارگری، بدون هدایت و بدون رهبری سالمِ کمونیستی، قادر به کسب مطالبات اولیۀاش نخواهد بودُ، هم‏چنین و بدون کمترین شک و تردیدی، جامعۀ کارگری و بمانند دیگر جنبش‏های اعتراضی، نیاز به حامیان عملی و آن‏هم در میادین تولیدی و در درون جامعه دارد. بسیج و گردآوری توده‏ها و بدنباله یکی نمودن اعتراضات پراکنده، بر عهدۀ نمایندگان سیاسی طبقۀ کارگر استُ، توهمی در آن نیست که، جنبش‏های اعتراضی پراکندۀ کارگران، بدون اتحاد و یکپارچه‏گی، قادر به احقاق حقوق پایمال شدۀشان نمی باشند. طبقۀ کارگر از اتحاد بدور است به این دلیل که، جامعه فاقد سازمانِ با برنامۀ پرولتری‏ست؛ رژیم جمهوری اسلامی سیاست سرکوب را هم‏چنان دارد پی می‏گیرد، به این دلیل که توازن قوای جامعه، به نفع جنبش‏های اعتراضی و بویژه جنبش طبقۀ کارگر نیست.

با این اوصاف دعوت کارگران به مبارزۀ وسیع‏تر- و آن‏هم بهمراهِ قوم و خویشان، زنان و فرزندان‏شان – در مقابل ارذال و اوباشان، و ارگان‏های سرکوب‏گر نظام، چیزی جز گوشت دم توپ قرار دادن آنان نیست. آشکار است‏که این‏دست نگاه‏ها به جنبش و اوضاع کارگری، چیزی جز، کج فهمی از انجام وظایف خودی در مقابل رژیم هار و خشن نیست. چرا که وظیفۀ کوتاه و دراز مدت کمونیست‏ها، نه صرفاً در حمایت نظری، در همراهی و یا پخش اخبار مبارزات اعتراضی کارگران، بلکه در سازمان‏دادن آنان و مهم‏تر از همۀ این‏ها، در به مصاف کشیدن ارگان‏های سرکوب‏گر نظام است. در حقیقت جنبش کارگری نیاز به چنین پیشقراولانِ حقیقی و سیاسی دارد. به یقین، عیار سازمان و حزب کمونیستی با چنین افکار و وظایفی رقم خواهد خُورد و معین است‏که علل نافرجامی جنبش‏های اعتراضی کارگران، و هم‏چنین بردوام ماندن نظام جمهوری اسلامی و آن‏هم بمدت چهار دهه، در فقدان سازمان و حزب رزمندۀ کمونیستی، و در فقدان مسئولیت‏پذیری «سازمان‏ها» و «احزاب» خارج از کشوری ای هم‏چون «حککا» است.

خلاصه بناصحیح است، تا مردم و طبقۀ کارگر را با شعارهای بدون پشتوانه‏های عملی، به میدانِ نبرد نابرابر فرستاد. آرمان کمونیستی و بدنباله تجارب بر جای ماندۀ جنبش‏های اعتراضی ثمربخش، به مدافعین حقیقی منافع کارگران آموخته است‏که، رشد هر جنبش اعتراضی، و هم‏چنین به ثمر نشستن آن‏ها، در گرو دخالت‏گری‏های عملی نمایندگان سیاسی طبقۀ کارگر و دیگر توده‏های ستم‏دیده است. به عبارت روشن‏تر، سردمداران نظام بر سر کار مانده‏اند، به این دلیل که، نیروی مخالف جدی و عملی، در صحن جامعه حضور ندارد. طبقۀ کارگر به خواسته‏های اولیۀ خود دست نیافته است، به این دلیل که، فاقد سازمانِ با برنامه و بسیج کننده است. جنبش طبقۀ کارگر و دیگر جنبش‏های اعتراضی، در موضع تدافعی قرار گرفته‏اند، به این دلیل که، جامعه فاقد سازمانِ تعرضی‏ست و بی‏تردید، پاسُخ حقیقی به چنین وضعیت خسران‏سازی، منوط به عروج و منوط به پا در میانی کمونیست‏های رزمنده است؛ کمونیست‏هایی که، پیشاپیشِ اعتراضات کارگری قرار گرفته و آنانرا حول شعارها و برنامه‏های پرولتری سازمان و هدایت نمایند. تنها و تنها در چنین شرایطی‏ست که طبقۀ کارگر به حقوق دیرینۀ سیاسی – اقتصادی خود دست خواهد یافت.