توضیح کوتاهی دربارهی عدم پاسخ فریبرز سنجری به تقاضای من
شباهنگ راد
در «تقاضای توضیح از فریبرز سنجری»
اعلام نمودم که، سابقهی اتهامزنیهای «امنیتی» و «رژیمیِ» خواندن من از
جانب «چریکهای فدائی خلق»، نه تنها امر تازهای نبوده است، بلکه سابقهی
طولانی دارد. در هر صورت میتوان دلائل اصلی و زمینههای مادی چنین احکام
غیر انسانی را، به وقت دیگری موکول نمود و نشان داد که چنین نگاه و افکاری،
برخاسته از کدامین تفکر، طبقه و آموزههاست.
امّا
آنچه، هماکنون و بعد ار یک هفته، نیاز به توضیحِ آن میباشد، آن استکه
از زمان جدائی با «چفخا»، سعی نمودم، انحرافات تئوریک، سیاسی، عملی و
رفتاری، و همچنین بازنویسی تاریخ چریکهای فدائی خلق توسط این جریان را
مورد نقد و بررسی قرار داده، و نشان دهم که، جریان «چریکهای فدائیِ» مستقر
در خارج از کشور، کمترین نشانههای رفتاری – عملی، با فدائیان دُوران ستم
شاهنشاهی نهدارد؛ گفتهام که تفاوت اساسیست مابین عنصر چریک عملگرا با
چریک بی عمل؛ گفتهام که تنها با صراحت لهجه و با صداقت انقلابیست که
میتوان، یاد و راه آن رزمندهگان و فدائیان کمونیست را پاس داشت و از
بیصداقتی، از افتراء، از توهین و از پرخاشگری نسبت به مخالفین خود فاصله
گرفت و …
آری،
نوشتهام که «چفخا»ی فریبرز سنجری و اشرف دهقانی، چفخای اواخر و اوائل
دههی چهل و پنجاه نیست؛ نوشتهام و عمیقاً بر این عقیدهام، که اینان
میراثخواران و سارقان نام فدائیاند و با نقدِ سالم، سازنده و متینِ
کمونیستی فاصله گرفتهاندُ، بیهوده هم نیست که دارند، عناصری همچون این
قلم را، که حدوداً دو دهه و آنهم در مناطق مختلف بههمراه این جریان – و
بویژه در کنار فریبرز سنجری و اشرف دهقانی -، مشغول فعالیت بود، را، عنصری
«رژیمی»، «ذوب شده در سپاه» و …. نسبت میدهند.
متأسفانه
«چفخا» از زمان تمرکز در خارج از کشور نه تنها کوچکترین گامی در جهت رفع
نارسائیهای درونیاش بر نهداشته است بلکه رفتار و سیاستِ بهغایت غیر
انسانیای را پیشهی خود ساخته است که با هیچ مقوله و مولفهای، نمیتوان
از درِ توضیح آنها بر آمد.
علاوه
بر اینها شک و تردیدی نهدارم که صدور چنین احکام سخیفی، نه از جانب
عناصر و جریانات خارج از کشوری، نه از جانب عناصر «خودسر درونِ تشکیلاتی»،
بل سازماندهی و هدایت شده از جانب «رهبری چریکهای فدائی»ست؛ همچنین شک و
تردیدی نهدارم که پیگیری، تبلیغ و ترویج چنین افکاری، جز تشویش اذهان
عمومی، جز تخریب و وارونه جلوه دادن شخصیت انسانها، جز مدرکسازی و جعل
هویت، جز تخطئه و حذف فیزیکی نقادان، جز لجن مال کردن آرمانِ کمونیستهای
دهههای دُور نیست؛ تفکر و سیاستی که از آنِ مکتب و آرمان سرمایهداریستُ،
کمونیستها با آنها سر جنگ دارند.
در
پایان باشد تا در آینده، زشتیهای رفتار و بویژه اعمال ناشایست، از صفوف
جریانات تمرکز یافته در خارج از کشور، رخت بر بندد و مبارزهی دوستانه،
متمدنانه، سالم و فارغ از اتهامزنیهای غیر انسانی، جایگزین آنها گردد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر