۱۳۹۷ مهر ۱۸, چهارشنبه

در ستایش زیبایی و مهربانی یک اندیشه جاودان


در ستایش زیبایی و مهربانی یک اندیشه جاودان

(بمناسبت در گذشت رفیق بیژن هیرمن پور)

رفیق بیژن هیرمن پور انسانی از تبار شاملو، مسعود احمدزاده، پرویز پویان و صمد بهرنگی، مارکس و انگلس و لنین، چه گوارا و بتهوون در روز نهم شهریور ماه ۱۳۹۷ (۳۱ اوت ۲۰۱۸‌) درگذشت اما اقیانوسی از آموزش های مهربانانه انسان دوستی اش درس هایی شد برای آنان که قلب شان برای انسان میتپد!
تو گویی خود رفیق بیژن بود که سنفونی ای انسان های بتهوون را ساخته بود چرا که او به واقع با متحقق کردن اندیشه زیبایش اگر چه ویلونش را زمین گذاشت تا به درس و فعالیت سیاسی بپردازد، اما با کوهی از توانایی های فکری همانند بتهوون با روحیه یی انقلابی آگاه و آموزنده نه تنها بر مشکلات جسمی( نابینا شدن در سن شانزده سالگی بر اثر بیماری ) فائق آمد بلکه  اندیشه والای کمونیستی را با مهربان ترین نُت های موسیقی همراه نمود و با هنر زیستن  خود زیباترین اجرای سنفونی بتهوون( ای انسان ها باشید با هم مهربان) را خلق و اجرا نمود!

پس از درگذشت رفیق بیژن در نوشته های مختلف خوانده میشد که در خانه اش به روی همه باز بود.  وقتی در مراسم یادبود او شرکت کردم شنیدن آنچه که بی اغراق اززبان افرادی که بسیاری از آنان همفکری ی سیاسی با او نداشتند پشت میکروفون میرفتند تا از مهربانی و کمک های آموزنده او یاد و قدرانی کنند صحت بیشتر آن نوشته ها را تایید میکرد، زمانی که زنی از حاضران در سالن مراسم یادبود رفیق بیژن پشت میکروفون رفت و به زبانی ساده گفت که در پنجاه سالگی با دو دختر و مشکلات فراوان میخواسته که کار بگیرد و راننده تاکسی شود اما زبان فرانسه را نمیدانسته، و رفیق بیژن با روشی ساده اما بسیار آموزنده تمام اصوات حروف فرانسه را به او یاد داده و او را برای امتحان رانندگی تاکسی آماده نموده و آن زن با بکارگیری روش آموزشی رفیق بیژن و پشتکار نیز توانسته بر یکی از مشکلاتش فائق آید.

رفیق بیژن هیرمن پور در انتظار نماند تا سوسیالیسم متحقق شود و او اندیشه های والای انسانی اش را عملی سازد. با زندگی در غربت رفیق بیژن با مهربانی خالص کمونیستی اش، مهربانی که داد و ستدانه نبود، مهربانی که فقط شامل همفکران و هم نظران نبود، مهربانی خالص و زلالی که حتی فکر و قلب مخالفان نظری اش را آنچنان تسخیر نموده بود که آنان توانستند با واژه هایی ساده اما از دل برآمده از هنر آموزش ها و کمک های بیدریغ رفیق بیژن( وهمسرش شهین حشمتی) را در مغز و استخوان شنونده حک کنند، شاید که بیاموزیم انسان دوستی کمونیستی چیست. انسان دوستی یی که مغازه دو نبش بقالی نیست که هر آنکس که با ماست را شامل حال شود!
رفیق بیژن هر لحظه از زندگی اش را با اندیشه های کمونیستی اش هنرمندانه زیست و آموزش های مختلفی را به جنبش نوین کمونیستی عرضه کرد آموزش هایی که از جهات مختلف میدان مبارزه با افکار عقب مانده و ارتجاعی امپریالیسم در هر شکل و لباسی را گسترده تر میسازد. بطور مثال پس از درگذشت مادر سنجری زنی مهربان شجاع مبارز و کمونیستی آگاه ( مادر دو چریک فدایی خلق رفقا کیومرث سنجری و خشایار سنجری) پیشنهاد شده بود که بر روی سنگ مزار مادر سنجری نوشته شود مادر دو چریک فدایی خلق کیومرث سنجری و خشایار سنجری. نظر رفیق بیژن را در این زمینه پرسیده میشود، رفیق بیژن با این امر بدرستی مخالف میکند و میگوید: " چرا باید زنان را با اسامی و یا کارهای همسران و پسران شان معرفی کرد." نقل به مضمون.

 مهربانی کمونیسم یا خشونت امپریالیسم!

امپریالیسم، مالکیت خصوصی، خشونت های قوانین جامعه مدنی که در تمام زوایایش منافع ستمگران را به پیش میبرد،( اگر مالیات شهرداری را نپردازی پلیس جٌل و پلاست را بیرون میریزد و خودت را به زندان میکشد اما اما اولترا بلیونر ها ول ول آزاد میگردند و ارقام نجومی "در آمدشان"  یعنی همان سود سرمایه هایشان مالیات پذیر نیست و قوانین مالیاتی شامل حال آنان نمیشود) جنگ های امپریالیستی و حاکمیت رژیم های نوکر امپریالیستی مانند رژیم های هار و درنده اسلامی در ایران  و رژیم صهیونیستی اسراییل که هر دو روزانه ماشین کشتارشان در سرکوب مخالفین شان لحظه یی خاموش نمیشود فرهنگی را بر جهان حاکم کرده است که هیچ چیز جز فرهنگ خشونت، خودخواهی و فردگرایی را نمیشود بر آن نام نهاد. فرهنگی که روز به روز آدم ها را نسبت به هم نسبت به وظایف انسانی شان نسبت به یکدیگر بیگانه تر و خشن تر میکند. و تیره تر آنکه برخی ها را آنچنان در پول حل میکند که تمام تار و پودشان را در خود میتند که حتی یادی از دوستان شان نمیکنند چه رسد که در خانه شان را به روی دوستانشان باز کنند.

آیا شده که مشکلی داشته باشید و به دوستی آشنایی فامیلی در و همسایه یی که گمان میبردید دستتان را بگیرد مراجعه کنید و بعد مواجه شوید که آنها یا در خانه اشان را به روی تان باز نکرده باشند یا این جمله را گاها از زبان آنها نشنیده باشید: ای بابا من خودم انقدر مشکل دارم که نگو.

و از همه اینها افتضاح تراین مدعیان ضدخشونت هستند، همان هایی که سعی مذبوحانه دارند تا با شعار تهی " ما مثل آنها نیستیم"،  مبارزه طبقاتی را از شکل و محتوی خود تهی کنند تا به این وسیله مجازات شایسته جنایتکاران رژیم اسلامی را که یک نسل را بخاطر عقایدش شکنجه و قتل عام کرد در دادگاه های مردمی در ایران،"خشونت" تلقی کنند و به دادگاه های " بیطرف" اروپایی دخیل بسته اند و امروز هم عوام فریبانه میگویند " خون قتل عام شدگان قابل معامله نیست"! در حالیکه مبارزه طبقاتی به ما آموخته است که خون قتل عام شدگان توسط پیام اخوان ها در دادگاه های " باطرف اروپایی" از قبل معامله شده است!
  
و یا این که برخی از اینها دکان بقالی باز کرده اند سر درش نوشته اند " کمک به زنانی که مورد خشونت قرار گرفته اند" و اگر به آنها برای کمک مراجعه کنید محال است که دست تان را بگیرند، چرا؟ چون با آنها همنظرسیاسی نیستید و یا اینکه ماهیت طبقاتی آنها را افشا کرده اید! اینها همه خود را در طیف " انسانگرا" جا میزنند! البته این ضد خشونت ها جلادهای نوکر امپریالیستی همچون شاه و خمینی و نتان یاهو و هیتلر را هم بجای  جانوران درنده ، در ردیف انسان  قرار میدانند!
آری اینها نیز خشونت هستند، خشونت مخدوش کردن مرزها و معیارهای انسانی، خشونت مخدوش کردن مبارزه طبقاتی،  خشونت ترویج فردگرایی، خشونت رواج منفعت طلبی ورواج خشونت  پشت بهم کردن که دقیقا در راستای منافع امپریالیسم  قرار دارد.

روزانه چند هزار نفر در سراسر دنیا خودکشی میکنند؟ چند صد هزار نفر در دنیا هر روز دچار افسردگی های شدید و بیماری های روانی علاج ناپذیر میشوند؟ آیا ریشه علل آنها خشونتی نیست که سرمایه داری در مناسبات تولیدش روزانه بر جوامع مختلف به طرق مختلف حاکم کرده است؟ خشونتی که ترا از او جدا میکند تا فقط بفکر "کلاه" خودت باشی! خشونت سیستم سرمایه داری جوامعی که انسان ها را نسبت هم بیگانه کرده است.
در هرج و مرج خشونت جوامع امپریالیستی و رژیم های نوکر آن چه چیزی مگر مهربانی ست که نجات دهنده است به ویژه مهربانی کمونیستی!

اندیشمندانی چون مارکس و انگلس و لنین، رزا لوکزامبورگ و کولنتای و استالین  فیدل کاسترو و چه گوارا .. جزو مهربان ترین انسان ها بودند که نان و آزادی را برای همه میخواستند برای همین هم سرمایه داری تمام مزدوران و قلم بمزدهایش را سالهاست بکار گرفته است تا از آنها تصاویری هولناک به نادان ها عرضه کند تا بتواند به این وسیله به بقای ددمنشانه خود ادامه دهد.

رفیق بیژن هیرمن پوراز تبار آنان بود اندیشمندی مهربان، کمونیستی واقعی و آموزگاری دلسوز و پرتوان  مملو از لطیف ترین نغمه های موسیقی زندگی. او نان و آزادی را به راستی برای همه میخواست.

یاد رفیق بیژن هیرمن پور همواره در قلب ها و یادها جاودان است!
صبا راهی
دهم اکتبر دوهزار و هیجده

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر