۱۳۹۵ اردیبهشت ۱۰, جمعه

موقعیت جنبشِ کارگری در اوّل ماه مه - شباهنگ راد





موقعیت جنبشِ کارگری در اوّل ماه مه

28 آوریل 2016

شباهنگ راد   

جهان غرق در بُحران اقتصادی، جنگ و بی عدالتی، نابرابری و تعرض به پائین ترین معیشت زندگی میلیاردها کارگر و توده های محروم است. اقتصادِ گندیدۀ سرمایه داری، دمار از روزگارِ طبقۀ کارگر را در آورده و مجالی برای زندگی بخور و نمیرشان نه گذاشته است. میدانِ دست درازی به جان و مال کارگرانِ جوامع سرشار از ثروت و منابع طبیعی، پایانی نداردُ، یکی پس از دیگری، در صفِ غارتِ بیش از این و نابودی ست. میلیون ها کارگر و تودۀ دربند، با انبانی از درد و رنج، و با کوله باری از آیندۀ نامعلوم، دارند از موطن خود رانده می شوند تا جهانِ سرمایه، امن تر گردد!

نگاه و مطالعه به تصاویر و اخبارِ نیمه مخابره و سانسور شده از جانب بلندگوها و ارتباطات جمعی امپریالیستی، برای هر انسان آزادیخواه و کمونیستی، آزار دهنده و غم انگیز است. ساختمانِ نرمال و طبیعی جهان، و همچنین زندگی انسان ها را زیر و رو نموده اند، تا مبادا ترم های انسانی و سالم، جایگزین روابط و مناسبات تخریبی و دغل بازی های حاکمان گردد. در حقیقت جهان کنونی، در قلمرو فکری – کرداری سرمایه داران استُ، طبعاً و تاریخاً، تنها آرمانِ طبقۀ کارگر است که، پاسخگوی اوضاعِ در هم ریختۀ بشریت می باشد. به همین دلیلُ همزمان، با فرا رسیدن اوّل ماه مه – روز جهانی کارگر -، ضمن گرامیداشت این روز بزرگ تاریخی، و متعاقیاً خارج از توضیح و علل چندین بارۀ پیدایش تاریخی اوّل ماه مه، لازم است تا مختصراً، نگاهی به موقعیتِ فعلی جامعۀ کارگری انداخته شود و عملاً به این سئوالِ در پس پرده، پاسُخ داده شود، که طبقۀ کارگرُ، آنهم به عنوان، یگانه طبقۀ تا به آخر انقلابی، چگونه و در بستر کدامین شکل از مبارزه و سازمان، قادر خواهد گردید، از چنگالِ دم و دستگاه های سوددۀ سرمایه، و همچنین از تحمیل سیاست های ضد کارگری حاکمان خلاصی یابد و پرچم دنیای سراسر آزادی و محترم شمردن به حقوق انسانی را برافرازد؟

مضافاً تکرار این موضوع بی مناسبت نیست، که اگر چه طبقۀ سرمایه داری، غرق در بُحران است، امّاُ، به موازات آن طبقۀ کارگر هم، در چنبرۀ پراکندگی، ندانم کاری و در بُحران معیشتی – سیاسی ست؛ بُحرانی که علل اصلی آن به یورش بی وقفه و بی رحمانۀ طبقۀ سرمایه داری به دسترنج کارگران بر می گردد. در حقیقت سرمایه از آغاز و بویژه در این چندین دهه، بمنظور پاسخگوئی به بُحران ناعلاج اش، حملات سازمانیافته و وسیعی را به طبقۀ کارگر سرتاسر دنیا سازمان داده استُ، دارد، دستآوردهای مبارزاتی طبقۀ کارگر را یکی پس از دیگری، محدود و لگدمال می کند. متأسفانه جهانِ کارگری، در چنین موقعیتِ وخیم و آزار دهنده ای قرار گرفته است. همه جا طبقۀ کارگر در لبۀ تیز حمله و استثمار بی رویۀ سرمایه است و همه جا طبقۀ کارگر، برای بازستانی مطالبات اولیه اش، علیۀ کارفرمایان و صاحبان تولیدی بپاخاسته است و خواهان بر چیدن مناسبات بناحقِ سرمایه داران می باشد. اعتراضات گستردۀ هزاران کارگر ارتباطات «ورایزن» امریکا علیۀ تبعیضات کاری و نابرابری ها، و همچنین اعتراض هزاران کارگر در نیویورک، لس آنجلس، شیکاگو، میامی و دیگر شهرهای امریکا نسبت به پایین بودن دستمزدها؛ اعتراض کارگران «معدن شهر زونگول داک» ترکیه به همراه خانواده های شان بدلیل عدم پرداخت دستمزدهای شان توسط کارفرمایان؛ اعتراضات کارگران فرانسه پیرامون اصلاح قانون کار؛ اعتصاب کارگران حمل و نقل ایتالیا نسبت به تغییر قوانین کاری؛ اعتراضات متعدد معلمان، پرستاران، کارگران حمل و نقلُ، اعتصابات چندین بارۀ سراسری پزشکان انگلستان نسبت به سیاست های ظالمانانۀ جدیدِ کاری؛ اعلان اعتصاب بی پایانِ کارگران «صعنت نفت» کویت به طرح دولت در خصوص کاهش دستمزدهای شان، و همچنین تجمعات، اعتراضات و اعتصابات کارگری در دیگر شهرها و کشورهای جهان، از زمره حقایقِ مبارزاتی – اعتراضی ست که دنیای انسانی با آنها رو در روست.

حقیقتاً که دنیای زیر سلطۀ سرمایه، در هم ریخته، و پُر آشوب است و پُر واضح است که نه تنها چنین وضعیتی، خواست میلیون ها کارگر جهان نیست، بلکه کاملاً در تخالف با منفعت میلیاردها تودۀ دردمند می باشد.  چندین دهه است که سرمایه داران، زندگیِ جامعۀ کارگری – توده ای را در دایره و در باریکۀ نابودی قرار داده اندُ، مردم و بویژه طبقۀ کارگر را، در تهیۀ نان شب شان، باز داشته اند. در چنین مناسبات و سیستمی حقوق کارگر را نمی دهند؛ از کار بیکارش می سازند؛ قراردادهای اش را یک طرفه فسخ می کنند؛ ابزارهای ایمنی کاری را از کارگران سلب می کنندُ، بر ضریبِ حوادث و صدمات شان می افزایند؛ فشار مضاف بر زنانِ کارگر وارد می کنندُ، کودکان را به کار اجباری و طاقت فرسا وادار می سازند تا ماشین های سوددۀ سرمایه، از حرکت و از سرعت اش باز نه ماند. حاکمان کوچه پس کوچه های جهان را، مملو از بی خانمان ها نموده اندُ، میلیون ها انسانِ تحصیل کرده و فوق لیسانیس و دکترا، در خیابان ها و سرگردان، در جویای کارند. مضافاً اینکه ناامنی شغلی و یا بی رونقی کسب و کار، دامان تمامی صنوف را در بر گرفته استُ، به جرأت می توان گفت که به همان میزانی، فقر و نداری سازندگان اصلی جوامع بشری روبه بالاست، به میزانی وسیع تر از آن، سرمایه های استثمارگران و صاحبان تولیدی روبه افزایش است. تهاجم و اوضاعی که جهانی ست و بی گمان، هدف و مقصود حاکمان، چیزی جز پیگیری وضعیت اسفبار، یعنی در تنگنا قرار دادن هر چه بیشتر زندگی کارگران و زحمت کشان و همچنین سوداندوزی و انباشت هر چه بیشتر سرمایه به جیبِ خودی های شان نیست. سرمایه علاجی برای اوضاعِ وخیمِ زندگی کارگران نداردُ، متأسفانه کارگر، علیرغم اعتراضات گسترده و مبارزۀ بی وقفه با کارفرمایان و صاحبان تولیدی، همچنان در موقعیت تدافعی و در موقعیتِ تحمل ضربات بیش از این، از جانب حاکمان و ارگان های وابسته به طبقۀ سرمایه داری ست؛ موقعیتی که کارگران ایران هم، به اشکال و در ابعادی وخیم تر، با آن ها رو در رو می باشند.

بطور نمونه یکی از مشکلات اساسی و روزمرۀ طبقۀ کارگر ایران، مبارزه برای دستیابی به حقوق های معوقۀشان می باشدُ، بنابه گزارشات ارائه شده از جانب ارگان های تبلیغی نظام جمهوری اسلامی، کارگرانِ «کشت و صنعت مهاباد» برای چندمین بار در مقابل فرمانداری این شهر دست به اعتراض زدند؛ کارخانه «لاستیک سازی خوزستان» در اعتراض به عدم پرداخت مطالبات و اخراج همکاران شان همچنان در اعتصاب به سر می برند؛ عدم دریافت حقوق یکسالۀ کارگران «سدید ریخته گر» و اخراج ده ها تن و آنهم پس از 18 سال سابقۀ کاری و به بهانۀ عدم نیاز کارفرمایان به کار آنان؛ متعاقباً بیکار شدن بیش از 1200 کارگر «نساجی مشهد»؛ و تجمع 800 کارگر «معادن مس شهر بابک» نسبت به شرایط نابرابر و عدم پرداخت دستمزدهای شان از جانب کارفرمایان؛ دستگیری بیش از 20 کارگر «مس خاتون آباد» به دلیل شرکت در تجمعات صنفی؛ مرگ نزدیک به 300 کارگر در اثر حوادث کاری و آنهم طی 8 ماه در تهران و غیره، را می بایست از زمره مصائب و معضلاتی به حساب آورد که طبقۀ کارگر ایران، و آنهم در زیر سلطۀ نظام خشن و وابستۀ جمهوری اسلامی با آنها دست به گریبان اند.

ناگفته نماند که موارد فوق، از جمله تک نمونه ها، از اعتراضات، اعتصابات و هزینه پردازی هایی ست که در مقابلِ جهانِ کارگری قرار گرفته استُ، در چنین چهارچوبه ای، کنش و واکشن های اعتراضی – مبارزانی ای را می توان، در کنارِ دیگر مصائب و معضلات دست ساز سرمایه داران ردیف نمود و نشان داد، که دنیا در اثر زیاده خواهی های طبقات حاکمه، در حال ترکیدن است؛ دنیائی که در آن تفاوت و شکاف های طبقاتی، دارد روز به روز پُر رنگ و پُر رنگ تر می شود.

کارگر در درونِ کارخانه ها تولید می کند و جان می دادُ، در مقابل، طبقۀ سرمایه داری بهمراه ارگان های ریز و درشت اش، دارند سود می برندُ، بر سرمایه های شان می افزایند. جانیان بشریت دارند با دستگیری و با شکنجۀ فعالین کارگری مانع هرگونه تحرک اعتراضی در میادین تولیدی می گردند؛ امّاُ علیرغم چنین وضعیت ناهنجار و خفقاق آوری، طبقۀ کارگر سر زنده است و دارد بمنظور دستیابی به حقوق پایمال شده اش، کارفرمایان را در درونِ کارخانه ها به چالش می کشد؛ چالشی که متأسفانه کمتر می توان، نماد پیروزی و کسب مطالبات اولیۀشانرا مشاهده نمود؛ کمتر می توان شاهدِ بازستانی حقوق های ناچیزشان از صاحبان تولیدی بود؛ کمتر می توان نشانه های چندی را، پیرامون بهتر شدن زندگی کارگران و بویژه در این چندین دهه و آنهم در دنیای سرمایه داری ردیف نمود. کمترین شک و تردیدی در آن نیست که ذات سرمایه، در چپاول و در بالا کشیدن اموال ناچیز کارگران است و کمترین اعتقاد و باوری، به مزد مکفی در ازای کار، و یا منطبق با تورم جامعه ندارد؛ به این دلیل که فطرت سرمایه، در انباشت و سود هر چه بیشتر استُ، کاری به نداری و به چگونگی زندگی کارگران ندارد؛ به این دلیل که وظیفه اش، استثمار و نیروی کار ارزان کارگران، استُ، پُر واضح است که، زمانی می توان، مسیر و گردونۀ فعلی را بر گرداند، و سُخن از چشم اندازهای زندگیِ بهتر کارگران را به میان آورد، که نیروها و سازمان های مدعی رهائی طبقۀ کارگر، در تقابل با طبقۀ حاکمه، به صف شوندُ، نظام را به مصافِ عملی به طلبند؛ زمانی می توان سرمایه را از تعرض به پائین ترین حقوقِ کارگران بازداشت که نیروهای مدافع جنبش کارگری، در پیشاپیش مبارزات کارگران قرار گیرند و نظام های سرمایه داری را در تحقق سیاست های ضد کارگری شان باز دارند. تنها در بستر چنین فعالیت ها و دخالت گری های مبارزاتی – عملی ست که طبقۀ کارگر قادر خواهد گردید، از زندگی نکبت بار تحمیلی سرمایه داران خلاصی یابد. به بیانی روشن ترُ، بر خلاف بعضاً نظرات رایج و انحرافی، و همچنین بنابه ادله های تاریخی، تغییرِ زندگی و خروج طبقۀ کارگر از وضعیت ناهنجار کنونی، بر گُرده و در گروِ، عروج سازمانِ عمل گرای کمونیستی ست؛ سازمان کمونیستی که آمادۀ انقلاب است و همزمان با جنگ رو در رو با طبقۀ حاکمه، اعتراضات و مبارزات کارگری را حول سیاست ها و تاکتیک های صحیح، سمت و سو داده و گام به گام، زمینه های تشکلِ یابی کارگریِ متناسب با قانونمندی های حاکم بر جامعه را، فراهم می کند.

خلاصه اینکه، بنابه شواهدِ ایستا و بی ثمر جنبش کارگری، و بنابه وجود شرایط عینی انقلاب، و همچنین بنابه وجود هزاران اعتراضات کارگری در سرتاسر جهان و بویژه ایران، می توانُ، به جرأت بر این امر تاکید ورزید که، هم زمینه های مادی – عملی بمنظور کسب حقوق پایمال شدۀ کارگران، و هم پیش شرط های اتحادِ بخش های متفاوت تولیدی – مردمی در درونِ کارخانه ها و جامعه، آماده است؛ خلاء اصلیِ در میادین تولیدی و همچنین در درون جامعه، در فقدان حضور و در عدم آمادگی نیروها و سازمان های مدافع رهائی کارگران از زیر یوغ سردمداران رژیم جمهوری اسلامی ستُ، بالطبع، تا زمانی که جامعه، شاهد بالا و بر آمدن نیرو و سازمانِ کمونیستی جدی نباشد، طبقۀ سرمایه داری، بر تعرض خود علیۀ کارگران و دیگر توده های ستم دیده افزوده و فضای جامعه را، تنگ تر و تنگ تر خواهد نمود. باشد تا اوّل ماه مه، روز جهانی کارگر امسال را، به نگاهی دگرگونه، یعنی به نگاهی برای انجام تحرکی تازه تر و منطبق با نیازمندی های عملی طبقۀ کارگر ایران، مبدل ساخت؛ نگاه و تحرکی که بنابه تجارب تاریخی، چاره سازِ دردهای بی شمار کارگران، و همچنین کاشتن زخمی عمیق و ناعلاج، در دلِ سردمداران وابستۀ نظام جمهوری اسلامی ست.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر