۱۳۹۴ اردیبهشت ۱۹, شنبه

پژواک صدای زنان کدام طبقه؟ صبا راهی

پژواک صدای زنان کدام طبقه؟

مروری بر پلتفرم "اتحاد زنان آزادیخواه"

چندی پیش  درمطلبی  تحت عنوان: دستاوردهای زنان کارگر و زحمتکش را به یغماگران جنایتکار بورژوا پیشکش نکنید!(یک) به شعار ناصحیح " اتحاد زنان آزادیخواه" پرداخته شد. بنا بر مستند های آن تشکل تصور بر این بود که دوستان و رفقا این تشکل را پژواک صدای زنان بی صدا یعنی صدای زنان کارگر و زحمتکش میدانند. گزارش امسال مراسم هشت مارس "اتحاد زنان آزادیخواه" سبب شد که به برخی از گفته ها، نوشته و نظریات اتحاد زنان آزادیخواه رجوع شود. نکته یی اساسی در این نوشته ها به چشم میخورد که خواننده را دچار سردرگمی بر سرهدف متزلزل اتحاد زنان آزادیخواه مینماید. سردرگمی که نگارنده های این مطالب مشخص نمیکنند که بالاخره "اتحاد زنان آزادیخواه"  پژواک صدای زنان کدام طبقه است؟ به نظر میرسد اسم این تشکل اسمی ناصحیح برای پژواک صدای زنان کارگر و زحمتکش میباشد، به همین دلیل قسمتی های از چند گزارش و یک گفتگو با اتحاد زنان آزادیخواه را در زیر انتخاب نموده تا مرور خود را بر پایه گفته های آن تشکل به پیش برد.  

در بخشی هایی از مصاحبه پیام فدایی* با سهیلا دهماسی یکی از فعالین این تشکل در سال دوهزار و هفت چنین میخوانیم (تمام تاکید ها از من است): شرایط اختناق در ایران که امکان فعالیت های واقعاً رادیکال به شکل علنی را از زنان تحت ستم ما در سطحی وسیع گرفته است از یکطرف و از طرف دیگر تا حدی باز بودن دست زنان طرفدار "اصلاحات" برای انجام فعالیت های سیاسی خود باعث شده است که اندیشه های رفورمیستی درجنبش زنان رواج و اشاعه یابد. در چنین شرایطی عدم انعکاس صدای زنان کارگر و زحمتکش جامعه که اتفاقاً به لحاظ تعداد اکثریت زنان را در ایران تشکیل می دهند، ضعف بزرگی است که باید بر طرف شود. "اتحاد زنان آزاديخواه" با هدف پژواک دادن هر چه بيشتر صدای زنان کارگر و زحمتکش شکل گرفته است..... از نظر ما صدای زنان کارگر و زحمتکش منعکس کننده صدای همه زنان تحت ستم ماست..... در یک کلام همانطور که اشاره کردم این تشکل در اساس برای انعکاس دادن صدای زنان کارگر و زحمتکش در جنبش زنان بوجود آمده است.

در جمع بندی سطر بالا در خط آخر آن چنین وانمود میشود که " اتحاد زنان آزادیخواه" با هدف هر چه بیشتر صدای زنان کارگر و زحمتکش شکل گرفته است. و این هدف و نظریه همانطور که مصاحبه شونده اظهار میدارد در ابتدای شکل گیری این تشکل میباشد. اما آیا درمسیر مبارزه اتحاد زنان آزادیخواه بر این هدف مومن و استوار است؟ به همین دلیل لازم است که به گزارش مراسم هشت مارس سال دوهزار و هشت** مراجعه شود که در سطری از آن آمده است ( تاکیدها از من است):

"اتحاد زنان آزادیخواه در تلاش است تا در بستر مبارزه با رژیم زن ستیز جمهوری اسلامی ظرفی برای متحد کردن تمامی زنان آزادیخواه و منعکس کننده ی هر چه وسیع تر صدای زنان کارگر و زحمتکش ایران باشد." .....و ادامه میدهد: "ما خود را در کنار تمام کسانی میبینیم که برای نابود کردن شالوده های نظام اجتماعی ای که نابرابری زن و مرد را و فرهنگ مردسالاری و انواع ظلم و ستم را بر زن بازسازی میکند، مبارزه میکنند."  جدای این سوال که چطور میشود یک تشکلِ رادیکال بود اما در عین حال ظرفی برای متحد  کردن " تمام" زنان آزادیخواه و نیز" منعکس کننده هر چه بیشتر صدای زنان کارگر و زحمتکش ایران " بود!
یکی از شعارهای پایانی متن معتقد است که: "سرنگون باد جمهوری اسلامی که مسبب اصلی ستم ظلم و ستم بر زنان است."  که این شعار خود سردرگمی و مبهم بودن خط رادیکال این تشکل را بیشتر برجسته مینماید. به این عبارت که چگونه میشود از یک سو ظرفی برای متحد کردن " تمام" زنان طبقات مختلف بود و از سوی دیگر صدای زنان کارگر و زحمتکش؟  شعار این تشکل این نکته را بارز میدارد که اگر جمهوری اسلامی سرنگون شود و هر نوع دیگری از سرمایه داری جای آن را بگیرد پس " تمام" زنان از حقوق برابر برخوردار خواهند بود! و نکته ی مهم دیگر اینکه آیا نابود کردن شالوده های نظام اجتماعی برای برقراری برابری زن و مرد و نابودی فرهنگ مرد سالاری و انواع ظلم و ستم بر زن کافی ست؟ اگر نیست چرا در مطلب بالا توضیح کافی داده نشده است؟ البته پایان همین مطلب شعار پایانی " زنده باد انقلاب" را در بردارد که بازهم مشخص نیست که بعد از انقلاب چه میشود؟ چه سیستم اقتصادی مد نظر این تشکل است؟

اتحاد زنان آزادیخواه امسال نظر متقاوتی با نظرات سالهای قبل ارائه میدهد در سطر دوم گزارش مراسم هشت مارس دوهزار و نه "اتحاد زنان آزادیخواه" در لندن*** چنین بیان میدارد(تاکید از من است):

"در ابتدا اشاره شد که تشکل "اتحاد زنان آزادیخواه" صدای زنان مبارز و آگاهی ست که معتقدند که جمهوری اسلامی بزرگترین مانع در راه رسیدن زنان به آزادی، و حتی تحقق خواست برابری حقوقی آنان با مردان است. " 

منظور از ابتدا چیست؟ ابتدای مراسم امسال یا ابتدای شکل گیری تشکل " اتحاد زنان آزادیخواه"؟ در ابتدای شکل گیری این تشکل عدم انعکاس صدای زنان کارگر و زحمتکش ضعف بزرگ بود، اما امروز شاهدیم که این تشکل به اذعان خود، خود را صدای زنان مبارز و آگاه میداند و از پای بندی به پلتفرم خود عدول میکند.

آیا "اتحاد زنان آزادیخواه" نباید در عمل و در برخوردهای روزانه ی خود تبلیغ کننده همان نظری باشند که در پلاتفرم شان قرارداده بودند؟ این تشکل بی هیچ توضیحی چنین به نظر میرسد که پلتفرم خود را تغییر میدهد و در جاهای مختلف نیز نظرات متفاوت ارائه میدهد!  این نظر و عملکرد تشکل " اتحاد زنان آزادیخواه" بیانگر چنین واقعیتی ست که علیرغم ادعاهای‏شان مبنی بر حمایت و پشتیبانی از طبقه ی تحت ستم، یعنی پژواک صدای زنان کارگر و زحمتکش، نه تنها پلتفرم شان جنبه‏ی جدی علمی بخود نگرفته که صرفاً این تشکل به ظرفی برای گردهمایی زنان " آگاه و مبارز" در روز جهانی زنان کارگر و زحمتکش تبدیل شده است که " پژواک صدای زنان کارگر و زحمتکش"  دیگر مسئله ی آنان نیست و اکر هم هست مسئله دست چندم آنان ست و نه اولویت های مبارزاتی آنان! و عدم تعهد جدی و عمیق به پلتفرم خود، این تشکل را به تزلزل و سردرگمی دچار کرده است که میتواند به راحتی توسط راست های منحرفی که با استعدادهای شگرف دست راستی خود میتوانند غیر اصولی ترین و غیر علمی ترین نظرات دهان پرکن را براین تشکل تحمیل نمایند کما اینکه تا به امروز چنین کرده اند، و همچنان که در گزارش سال پیش** این تشکل شاهد این نظرات بغایت انحرافی و غیر علمی هستیم!

 البته " اتحاد" تمام زنان آزایخواه از همه طبقات یکی از اشکالات عمده ی و غیر علمی این تشکل است که آنرا ملزم به تغییر هر از گاهی ی پلتفرم این تشکل بنا به " سلیقه" ی راست های " آزادخواه" میکند! در اصل نمیتوان پژواک صدای زنان کارگر و زحمتکش بود و " دل"  زنان همه ی طبقات را بدست آورد، دل زنان همه طبقات را بدست آوردن کاری خطرناک و غیر علمی ست که مسیر مبارزات زنان مبارز و آگاه کمونیست را به بیراهه میبرد! این تشکل، یعنی تشکل " اتحاد زنان آزایخواه" با عملکردها و تزلزل در هدف اصلی خود متاسفانه چنین وانمود میکند که بیش از هر چیز بسیار دموکراتیک بودن برای آن حائز اهمیت میباشد! البته بسیار دموکراتیک برای پیشبرد " گرایشات منحرف راست"!

آنچه مسلم است این است که زنان کارگر و زحمتکش بیش از هر چیز باید به نیروی قدرت خود و طبقه اش و نیزبر نیروهای روشنفکری که به راستی ثابت میکنند که دلسوز مطالبات آنان هستند برای نابودی سرمایه داری گندیده و تمام ابزار دینی و غیر دینی آن متکی باشند و نه زنانی " مبارز و آگاهی" که برای عقب نماندن از غافله ی " بی عملی در روز هشت مارس" به تکاپوی مقابله برمیایند!

هیچکس ، هیچ تشکلی حق ندارد روز زنان کارگر و زحمتکش و دست آوردهای آنرا به میدان رقابت سیاسی کاری خود با شعارهای متزلزل دهان پر کن و کم دوام که قدرت پایداری و پای بندی به آن شعارها را ندارند تبدیل کند بخصوص افرادی که سرافرازترین پرچم کمونیستی ایران که آغشته به خون فداکارترین کمونیست های راستین و سازش ناپذیر ایران میباشد را در دست گرفته اند! این دوستان و رفقا کافی ست که  سروده ی  جاودانه " افتخار" چریک فدایی خلق رفیق غزال آیتی را پلتفرم خود قرار دهند تا هرگز به وسوسه های " آزادیخواهانه ی راست های فرصت طلب" به بهانه ی دموکراتیک بودن تن ندهند!

صبا راهی
مارس دوهزار و نه






هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر